حرفهای ما هنوز ناتمام تا نگاه میکنی: وقت رفتن است باز هم همان حکایت همیشگی! پیش از آن که با خبر شوی لحظه عزیمت تو ناگزیر میشود آی ... ای دریغ و حسرت همیشگی! ناگهان چقدر زود دیر میشود! |
 شعر از: قیصر امینپور |
پینوشت: گاهی اوقات نه فرصتی هست برای حرف زدن و نه حرفی است برای گفتن. گاهی اوقات هم یک دل پر از حرف داری و هیچ دوست و همکلامی باقی نمانده برای شنیدن. اینجور میشود که حس غربت عجیبی به آدم دست میدهد. البته شاید هم همه اینها توهمات نوستالژیک آغاز پاییز است!