به نقل از مطلبی با همین عنوان منتشر شده در
متمم با اندکی تغییر نسبت به متن اصلی

ما دوست داریم، کسانی در اطرافمان باشند که شبیه ما هستند. اگر باورها و عقیدههای کسی با ما شبیه باشد، احتمالاً به او بیشتر علاقه خواهیم داشت و میل خواهیم داشت که با او دوست شویم. این رفتار چیز بدی نیست. همین رفتار است که باعث میشود زندگی برای ما شیرینتر و لذتبخشتر شود. اما اتفاق دیگری هم در حال روی دادن است. عملاً ما به صورت ناخودآگاه و ناخواسته، هر چیزی را که با باورهای ما یا نگرشهای ما به جهان اطراف در تضاد باشد، کنار میگذاریم. یا اگر بخواهیم به شکل دیگر بگوییم، ما اطرافمان را با اطلاعات و افرادی پر میکنیم که مدل ذهنی فعلی ما را تأیید کنند. ذهن ما، اطلاعاتی را که به نفعش باشد مورد توجه قرار میدهد و از اطلاعاتی که با دانستهها و مفروضات فعلیاش در تضاد است، میگریزد. این یک خطای شناختی است که به آن خطای تأیید خود، گفته میشود.
آیا تا به حال شده که یک ماشین جدید بخرید و ببینید که آن ماشین در خیابان خیلی زیاد شده است؟ این رویداد هم، یک خطای ذهنی است که ریشه آن کاملاً شبیه خطای تأیید خود است. قبلاً همه آن ماشینها در خیابان بودهاند اما مغز آنها را بیاهمیت تلقی و فیلتر میکرده است. حالا که ما آن ماشین را انتخاب کردهایم، برایمان مهم و جذاب است که ببینیم دیگران هم، سلیقه ما را تأیید و انتخاب کردهاند. پس دیگر آن را فیلتر نمیکنیم!
چند دهه قبل در سال ۱۹۷۹، در دانشگاه مینهسوتا در آمریکا،
آزمایش جالبی ترتیب داده شد. به آزمایششوندگان، متنی درباره زندگی فردی ارائه شد. در نیمی از این متن تصویر یک فرد درونگرا از وی ساخته شده بود و در نیمی دیگر، تصویر یک فرد برونگرا. به طوری که نمیشد به طور مطلق وی را درونگرا یا برونگرا فرض کرد. آزمایش شوندگان به خانههای خود رفتند و مدتی بعد دوباره آنها را برای آزمایش دعوت کردند. آنها را به دو گروه تقسیم کردند. به گروه اول گفتند: قرار شده است به آن فرد شغلی در کتابخانه پیشنهاد گردد. آیا به نظر شما مناسب است؟ مخاطبان کمی فکر کردند و ویژگیهای درونگرایانه شرح داده شده در قبل را به خاطر آوردند. گفتند: بله! او درونگراست و به درد این کار میخورد. پرسیدند: آیا به نظر شما میتواند در یک بنگاه معاملات املاک هم کار کند؟ پاسخ شنیدند: نه! او درونگراست و نمیتواند.
به گروه دوم ـ که پرسش و پاسخ گروه اول را نشنیده بودند ـ گفتند: قرار است شغلی در یک بنگاه معاملات املاک به آن فرد توصیه گردد. آیا با توجه ویژگیهای پیشتر شرح داده شده آن فرد میتواند در آنجا خوب کار کند؟ همه گفتند: بله! او برونگراست و میتواند. بعد پرسیدند: یک فرصت شغلی دیگر هم هست و آن کار کردن در کتابخانه است. اکثریت پاسخ دادند: نه! او برونگراست. کار کردن در کتابخانه به یک فرد درونگرا نیاز دارد.
خطای تأیید خود نوعی خطای شناختی است و بر همین اساس
دیوید مکرانی (پژوهشگر و روزنامهنگار) استدلال خود را در بحث خطای تأیید خود چنین بیان میکند: ذهن انسان، بیشتر به دنبال امنیت میگردد تا واقعیت؛ و امنیت از تأیید دانستههای قبلی حاصل میشود و نه مواجه شدن با حقایق جدید درک شده از محیط پیرامونی.