ما شبیه حلزونهایی هستیم که در بوران و باد به ساقه خشکیدهای دست انداخته و در بین زمین و هوا رها شدهایم. به نظر میرسد هر تلاشی هم که میکنیم بیشتر بر بیثباتی وضعیتمان میافزاید. اما من برخلاف گذشته این بار خوشبین هستم. همین که از پای در نیامدهایم جای خوشبختی است. همینکه با همه ناملایمات و تلاشها برای انکار اندیشهها و وجود داشتن ما در کوران حوادث زندگی هنوز هم زندهایم، معجزه است. ممکن است ما معلق و پا در هوا باشیم اما وجود داریم؛ حضور داریم و میتوانیم تلاش کنیم برای بهتر کردن اوضاع. حتی اگر تکیهگاههای ما ساقههای خشکیدهای باشند که با طوفانهای بعدی از بین خواهند رفت؛ اما نتیجه تلاشهای ما برای بقیه بیثباتهای دیگر که شاید تکیهگاههای بهتری دارند بر جا میماند. این به من حس خوبی میدهد که زندگی آمدنی برای هیچ و رفتنی برای پوچ نباشد.
توضیح: عکس توسط خودم و از محوطه دانشگاه همسرجان گرفته شده؛ در روز دفاع از پایاننامهاش که لحظهای مهم در زندگی ما بود و خوشحالم که ثبت این تصویر نمادین انگیزهای برای دمی احساس خوشحالی کردن از بیثمر نماندن تلاشها و البته نوشتن برایم ایجاد کردهاست.