به نقل از مطلب «نه! نسیم اقدم مقصر نیست، مشکل ستارهسازیهای کاذب ما در شبهای عاری از ماه است!»
نوشته علیرضا مجیدی منتشر شده در
یک پزشک

واکنشهای کاربران ایرانی شبکههای اجتماعی، خبرگزاریها و همچنین رؤسای شرکتهای بزرگ فناوری به
تیراندازی در ساختمان مرکزی یوتیوب توسط یک زن ایرانی ـ آمریکایی به نام
نسیم [نجفی] اقدم همچنان ادامه دارد.واکنشها در یک طیف گسترده قرار دارند: محکوم کردن کلی این اقدام، کنجکاوی در مورد پیشیینه این زن و انگیزههای وی، ابراز نگرانی در مورد سوء استفاده از برچسب ایرانی این زن و احیانا بدنام شدن ایرانیها در این بازه زمانی حساس سیاسی.
اما من در اینجا از زاویه دید دیگری میخواهم به قضیه نگاه کنم. آیا به ویژه در این دو سال اخیر، متعاقب همهگیر شدن شبکههای اجتماعی به خصوص
تلگرام و
اینستاگرام به وضعیت ستارهها یا سلبریتیهای ایرانی در آن دقت کردهاید؟ در اینجا ما بررسی کانالهایی که با انتشار اخبار متنوع، لطیفه و عکسهای و ویدئوها، مخاطب جمع میکنند به کنار مینهیم و تنها روی اکانتهای شخصمحور، یعنی آنهایی که تنها به خاطر عکسها و ویدئوهای ادمین و گاهی کوتاهنوشتهای شخصی آنها پرمخاطب هستند، تمرکز میکنیم.به سبب ملاحظاتی البته از اشاره مستقیم به این اکانتها پرهیز میکنم و تنها به صورت دستهبندی کلی آنها را بررسی میکنم.
۱- اکانتهای مربوط به ستارگان سینما، موسیقی، ورزشکاران، خبرنگاران و چهرههای شناخته شده صدا و سیمااین
اکانتها را یا خود این افراد اداره میکنند یا هر یک از آنها ادمینی برای
خود دست و پا کردهاند. معمولا کیفیت مطالب ارسالی در این اکانتها بالا
نیست، اما به سبب محبوبیت یا مورد توجه بودن زیاد این افراد، هر چیزی که
آنها پست کنند یا طعنه و اشارههای آنها مورد توجه بسیار قرار میگیرد. به صورت خلاصه و مختصر و مفید، آنها از محوبیت قبلی خود برای موفقیت در یک قلمرو دیگر استفاده میکنند. بعضی
از آنها علیرغم وضعیت مالی خوب در عرصه اصلی فعالیت خود، با توجه به داشتن
دنبالکننده میلیونی، در شبکههای اجتماعی به صورت آشکار یا زیرپوستی،
تبلیغ میکنند و گاه ارقامی که دریافت میکنند، نجومی است. آنها
گاه به خاطر صداقت و عکسالعملهای آنی شجاعانه در مقاطع حساس، بدل به یک
فعال اجتماعی میشوند، اما برخی از آنها تنها به دنبال معروف کردن بیشتر
خود هستند و گاهی شاهد دعواهای آنها با هدف لوث کردن محبویت رقبای خود مثلا
با عنوان کردن فیک بودن دنبالکنندههای دیگری هستیم. علیرغم
همه این جار و جنجالها این ستارهها به سبب اینکه یک زندگی آفلاین قابل
توجهی دارند، از خطوط قرمز رسمی و عرفی عبور نمیکنند و سعی میکنند معقول
باشند و همصدا با مردم سخن بگویند و یا دستکم در تعارض با جامعه سخن
نگویند. آنها معمولا کمتر پیش میآید که خود آغازگر یک حرکت یا نقد جدی باشند و علیرغم وزن بالای اجتماعی، کمتر از آنها تحلیل میخوانیم.
۲- اکانتهای مربوط به کاربران قدیمی وب و آنهایی که به سبب ماهیت نوشتههایشان ستاره شدهاند
اینها
البته علیرغم تأثیرگذار بودن، کسر کوچکی از مخاطب دسته اول را دارند. آنها
یا از قبل جزو ستارگان وب بودهاند یا اینکه با سخنان سنجیده و تحلیلهای
خود به آرامی مخاطب جمع کردهاند. گاهی این کاربران با سخنانی که مطرح
میکنند، آغازگر نقدها و حرکات اجتماعی هستند. این کاربران بیشتر به برد
رسانهای اندیشه خود و ایجاد تغییر در جامعه اهمیت میدهند. کمتر پیش
میآید که از آنها سلفیهای متعدد یا ویدئو ببینیم و بیشتر مینگارند.
۳- اکانتهایی که از مدل کسب محوبیت و یا مدل اقتصادی مشاهیر فرنگی تقلید میکنند
در
یوتیوب و شبکههای اجتماعی خارجی تعداد کسانی که به سبب اندام موزون و
چهره زیبای خود، بعد از کسب یک هسته اول مخاطب، وارد عرصه تبلیغات پوشاک،
مدلینگ، فیتنس یا تبلیغات میشوند، کم نیستند. کاربران ایرانی در شبکههای
اجتماعی هم هستند که سعی میکنند در همین مسیر حرکت کنند. ما گاهی کارهای آماتورگونه از این کاربران مشاهده میکنیم. اما رفته رفته رفتار این کاربران در حال سنجیدهتر شدن است. گرچه به لحاظ رسمی کار این کاربران نکوهش میشود، اما وجود آنها یک واقعیت موجود است.
۴- و بالاخره کاربرانی که به خاطر رفتارها و سخنان عجیب خود یا برهنهنمایی مشهور شدهاند
وقتی
شما نه قبلا یک ستاره سینما باشید و نه قلم یا اندیشه چندان قابل توجهی
نداشته باشید و نه صورت چندان زیبای ظاهر، سعی میکنید با شناسایی
حساسیتها و دغدغههای پنهان جامعه به صورت پوستهای این عطش را پاسخ
بدهید. همه دوست دارند که به خاطر ظاهر یا شخصیت
والای خودشان مورد توجه قرار بگیرند. اما کاربری را تصور کنید که در مشکلات
مالی شدید است، جدا از خانواده افتاده یا خانواده آشفتهای دارد، او به
وضعیت مالی خوب دیگران مینگرد و در شرایطی که در دنیای واقع کسی تحسیناش
نمیکند، متوجه میشود با رفتارهایی کودکانه، هزلها یا احیانا وضعیتی
پوششی دور از عرف کلی جامعه میتواند یک شبه ره صد ساله بپیماید. در
کمال شگفتی سیل دنبالکننده و لایک و کامنت است که نصیب آنها میشود، آنها
کافی است که حرفهای عجیب و غریب خود را با غلظت بیشتری تکرار کنند، کافی
است که بیشرمتر شوند و لباس بازتری انتخاب کنند (دقت کنید: نه به خاطر
باور به آزادی پوشش، بلکه با هدف اولیه جلب مخاطب با خیرگی وقیحانه به
اندامشان)، کافی است که در قالب دلقکهای آنلاین ظاهر شوند، هزاران کشته و
مرده و موافق و مخالف پیدا کنند. کامنتهای متضاد
با ادبیات سخیف، کامنتدانی آنها را پر میکند و ناگهان میبینند که
میتوانند به سود مالی هم دست پیدا کنند و به قول خودشان تبدیل به
اینفلوئنسر (Influencer) بشوند! اینها در درون خودشان گاهی
از این نوع مشهور شدن راضی نیستند، پس سعی میکنند که گاهی ژستهای
روشنفکرانه بگیرند، مثلا مسائل جنسیتی را در قالبی بسیار ابتدایی و به صورت
غیرعلمی با ادبیاتی کوچه بازاری برجسته میکنند. گاهی ادعا میکنند که
برای اینکه اندیشهشان را همهگیر کنند، ترجیح میدهند که شخصیت
آنلاینشان ترور شود و علت همه این مسخرگیهاشان همین است.
در ادامه بحثم روی کاربران دسته چهارم تمرکز میکنم. با عنوان یک کاربر چه رفتاری باید با این ستارههای دسته چهارم باید بکنیم؟
چیزی که تا حالا بیشتر مشاهده شده این بوده که بیشتر ماها، حتی اگر رفتار آنلاین اتوکشیده داشتیم، با تمنای اینکه از جو خبری شبکههای اجتماعی دور نمانیم و متوجه حاشیههای آن باشیم، این کاربران را هم دنبال میکردیم. اصلا چه بسا شمار قابل توجهی از دنبالکنندههای این ستارگان از همین دسته باشد. اما این محبوبسازی و ستارهسازیها مگر چه مشکلاتی میتواند در بر داشته باشد:
۱- جفا به خود این کاربران
این افراد چند صباحی میآیند و میدرخشند و ستاره میشوند. حرفها و کردارشان که تکراری و عادی شد، متعاقب بالا رفتن آستانه تحریک اجتماعی، میزان توجه به آنها به میزان قابل توجهی کاسته میشود و آنها میمانند و سرخوردگی روانی. اصلا ممکن است متعاقب فیلتر فرضی یک شبکه اجتماعی، ناگهان کل مخاطبان یکی از این ستارهها ریزش پیدا کنند و آنها چون مجدد نمیتوانند با همان تکنیکها مخاطب جمع کنند، به شدت ناامید میشوند. در مورد حادثه اخیر دیدیم که یک تغییر سیاست یوتیوب در شیوه نمایش ویدئو در سرچهای اینترنتی یا محدودسازی سنی ویدئوها باعث افت شدید تعداد بیننده عامل حادثه ساختمان یوتیوب شد و او را به جایی رساند که اقدامی غیر قابل باور را انجام داد. یک موضوع دیگر این است که در محیط واقعی اگر ما همکاری داشته باشیم که کرداری عجیب و خارج از عرف داشته باشید، دیر یا زود مکانیسمهایی برای مشاوره و کنترل رفتار او ایجاد خواهد شد، اما در محیط آنلاین، چنین مکانیسم کنترلی وجود ندارد. تنها چیزی که گاهی اعمال میشود، ریپورت کاربر و بعداز کار افتادن اکانت او یا محدود شدن او است. این کار مسلما کار درمانی و مشاورهای برای کاربر دچار کمپلکسهای احتمالی انجام نمیدهد. پس کاربری که احیانا از شدت تنهایی، فقر مالی یا احیانا مشکلات روانپزشکی و شخصیتی دست به گریبان است تا مدتها همچنان به رفتار خود ادامه میدهد.
۲- جفا به خودمان
خواه ناخواه دیدن ویدئوها و نوشتار این اشخاص وقتمان را میگیرد و از هدف اصلی دورمان میکند. گاهی هم خونمان به جوش میآید و با دیدن این همه حرف و حدیث بیهوده پیرامون این افراد با خودمان فکر میکنیم که بهتر است زیاد روی کار خودمان تمرکز نکنیم، چون دست آخر جامعه به سخیفترین رفتارها اهمیت میدهد و دیگران را به هیچ میانگارد. حتی برای مثال، مطابق الگوریتمهای نمایش مطلب در اینستاگرام، وقتی شما چند بار ویدئوی یکی از این ستارگان را دیدید، در دفعات بعدی ورود به اینستاگرام ویدئوهای بیشتری از این ستارگان به شما نشان داده میشود!
۳- جفا به کاربران دردمند و آنهایی که کارشناسان و تحلیلگران واقعی جامعه هستند
شما به دنبال کردن اکانتهای این افراد، فراهم آوردن یک اکوسیستم اقتصادی برای آنها و بیتوجهی به افکار و اقدامات کاربران اندیشهورز باعث میشوید که آنها در چرخه معیوب خودخوری و تولید محتوای کمتر گرفتار شوند و رفته رفته محو شوند.
۴- جفا به جامعه
و سرانجام این ستارهسازی کاذب ما در «شبهای عاری از ماه» ما باعث میشود که مشکل از جایی به صورت انفجاری رخ بنماید، مثل همین حادثه تیراندازی در ساختمان یوتیوب. یا اینکه به صورت خزنده و ناملموس این امر باعث تنزل اخلاقی جامعه، تقبیح فکر و ارجمند شدن پوچیها شود. پیشنهاد میکنم که کسانی را که دنبال میکنید به صورت پیوسته بپالایید، در فورواردهای خود دقت کافی را انجام بدهید. شما با دنبال نکردن این اکانتها مطلقا چیز از دست نمیدهید، بلکه هر روز چند دقیقه زمان میخرید که میتوانید به ورزش یا مطالعه کاغذی اختصاص بدهید. نه! با عبارت همه فلانی را دنبال میکنند، دنبالهروی کور نباشید. سعی کنید اکانتها را با توجه با ماهیت آنها و کاربرد آنها برای خودتان و نه توجه به تعداد قبلی دنبالکنندهها، شناسایی و دنبال کنید.