به نقل از مقاله «آنها که میخواهند با کلیک جهان را تغییر دهند» منتشر شده در
دویچهولهپیشدرآمد: هر روزه حجم نامههای اعتراضی آنلاین یا استاتوسهای اعتراضی که بارها هم خوانده میشوند، افزایش مییابد. آیا میتوان این فعالیتها را نوعی مبارزه
تلقی کرد؟ تأثیر این اقدامات در دنیای واقعی چیست؟ نقش «کلیک» در اعتراض
چیست؟

هر روز که میلباکس خود را باز میکنید، چندتایی ایمیل در انتظارتان است که این نامه اینترنتی را امضا کنید، آن صفحه فیسبوکی را که خواهان آزادی یک زندانی سیاسی یا تعلیق حکم اعدام یک متهم است لایک بزنید، این ویدیو از تجمع در اعتراض به تخریب محیط زیست را با دوستانتان به اشتراک بگذارید، به قوه قضائیه نامه بفرستید و به حکم زندان یک فعال اجتماعی اعتراض کنید و …
گاهی یکی از این صفحات را لایک میزنید یا ویدیویی را با دوستانتان به اشتراک میگذارید؛ خیلی مواقع اما کلافه از حجم ایمیلها و پیغامهایی که در شبکههای اجتماعی به سویتان سرازیر میشود پیغام یا ایمیل را حذف میکنید یا نشانی فرستنده را به ستون اسپمها میفرستید.
«اسلکتیویستها» همه جای فضای مجازی هستند، معمولا کاربران فضای مجازی آنها را به آسانی شناسایی میکنند، خیلیها حواسشان هست که کار کدام کاربر در شبکههای اجتماعی مصداق «اسلکتیویسم» است، اما تقریبا محال است کاربری را بتوان پیدا کرد که قبول کند فعالیتهایش نمونهای از «اسلکتیویسم» هستند.
اسلکتیویستها چه کسانی هستند؟اسلکتیویسم (Slacktivism) که به «مبارزه از زیر لحاف» هم معروف است، به فعالیتهای مجازیای اطلاق میشود که در کاربر احساس رضایت کاذب از انجام عملی مثبت را برمیانگیزاند.
کارشناسان رسانه در توصیف فعالیتهای اسلکتیویستی میگویند که کاربران با «حداقل تلاش» که معمولا محدود به یک کلیک و فشردن دکمه ارسال است، احساس میکنند در راستای یک هدف اجتماعی یا سیاسی، کنش داشته و سهمی ادا کردهاند.
فرد کلارک و دوایت اوزارد، اولین کسانی بودند که در سال ۱۹۹۵ دو واژهی (slacker) به معنی فرد تنبل و سست و بیحال و (Activism) به معنی فعالیت را با هم تلفیق کرده و اسلکتیویسم را در وصف جوانانی بهکار بردند که میخواستند با اقدامات کوچکی مثل کاشت یک درخت به تخریب محیط زیست اعتراض کنند. کلارک و اوزارد در مقاله معروف خود این واژه را به معنای مثبتی به کار بردند. اما خیلی زود اینترنت فراگیر شد. فضای مجازی پر از فورومها، سایتهای وب.۲، وبلاگها و بعدتر شبکههای مجازی شد و کاربران در گوشه و کنار دنیا به فکر استفاده از قابلیتهای اینترنت برای بلند کردن صدای اعتراض خود و آرمانخواهی افتادند. تا جایی که در موج بهار عربی، اینترنت ابزار اصلی بسیاری از معترضانی شد که خود کاربران فضای مجازی هم بودند.
فعالیتهای مجازی در بسیاری از مواقع، تأثیری در جهان واقعی ندارند. ویدیویی صدها هزار بار دیده میشود، صفحهای اعتراضی بارها به اشتراک گذاشته میشود، توئیتی بارها خوانده میشود ولی در واقعیت نه زندانی سیاسی آزاد میشود، نه حق مظلومی بازستانده میشود و نه خشونتی متوقف. از سوی دیگر هر روز تعداد فعالان مجازی که برای هدفی سیاسی یا اجتماعی در شبکههای اجتماعی کلیک میکنند و مطلب به اشتراک میگذارند، بیشتر میشود. کارشناسان رسانههای دیجیتال در دانشگاه سن لوئیز امریکا، از فعالیتهای زیر به عنوان نمونههایی از فعالیتهای اسلکتیویستی نام میبرند:
- تغییر دادن عکس پروفایل فیسبوک به عکس یک زندانی یا عکسی اعتراضی
- بایکوت موقت محصولات یا شرکتهای تجاری و به راه انداختن صفحههای اعتراض
- خاموش کردن چراغهای محل مسکونی برای مدتی مشخص
- امضای نامههای اعتراضی آنلاین
- کمک به خیریهها از طریق ارسال پیامهای کوتاه تلفنی
فعالیت در فضای مجازی در تقابل با حضور واقعیهرچقدر استفاده از اینترنت برای فعالیتهای اعتراضی بیشتر شد، منتقدان و موافقان بیشتری نیز در مدح و ذم فعالیتهای مجازی نوشتند. منتقدان میگویند سایتهایی مثل فیسبوک با امکانات بالقوهای که در اختیار کاربر گذاشتند، به توهم مبارزه دامن زدند. منتقدان میگویند وقتی کاربری در فضای مجازی با چند کلیک ساده از ایده و آرمان و هدفی اعلام حمایت میکند، به کمهزینهترین شیوه ممکن حس میکند وظیفه اجتماعی خود را انجام داده و دیگر در فضای حقیقی میل و انگیزهای برای اعتراض منسجم ندارد. آنها معمولا به تعریفهای سنتیتری از «فعال سیاسی» یا «فعال اجتماعی» تأکید دارند و اطلاق این عنوان را مستلزم حضور در عرصه واقعی و عضویت در نهادها و سازمانهای غیردولتی میدانند.
جیسون استرن، حقوقدان متخصص کامپیوتر که چندسالی است در نقد اسلکتیویسم و خیل فعالان مجازی مینویسد، در مطلبی در «نیویورک تایمز» با بیهوده خواندن بیشتر فعالیتهای آنلاین گفته است:«دنیا پر از شبهفعالانی شده که حاضر نیستند از پشت کامپیوتر خود تکان بخورند و با چند کلیک و امضای بیانیههای آنلاین احساس میکنند فعالیتی کردهاند. حمایتهای این چنین معمولا در دراز مدت هیچ سودی برای ایدهها و اهداف در پی ندارد.»
علی عبدی، یکی از کاربران پرکار فیسبوک که دانشجوی دکترای انسانشناسی است در مخالفت با این نگاه منتقدان به دویچهوله میگوید: «در پی گستردهتر شدن اینترنت و به ویژه رشد کمی و کیفی و محبوبیت شبکههای اجتماعیِ مجازی، اکتیویسم دیگر فعالیتی که مختصِ حرفهایها و افراد معمولا جوان و درسخواندهای که در سازمانهای غیردولتی کار میکنند یا در خیابان تظاهرات و تحصن میکنند نیست. افراد پیر و جوان با پیشزمینههای اجتماعی و طبقاتی متفاوت و سطح آموزشی گوناگون با عضو شدن در یک صفحه فیسبوک و یا لایک کردن یک لینک نیز میتوانند این تصور را داشته باشند که از طریق فعالیتی که در شبکههای مجازی انجام میدهند، نقش مثبتی در جهت ایجاد تغییراتی که در پی آن هستند، بازی میکنند.»
وی همچنین معتقد است که فعالیتهای مجازی در بسیاری موارد ما به ازای بیرونی هم دارند. او از فعالیت آنلاین صلیب سرخ جهانی بعد از زلزله ویرانگر هائیتی به عنوان یکی از نمونههای موفق فعالیتهای مجازی نام میبرد که تأثیر چشمگیری در جهان واقعی داشت. از نمونههای چشمگیری که فعالیتهای مجازی تأثیر ملموسی در تصمیمگیریهای سیاسی داشت، میتوان از اعتراضهای گستردهی آنلاین به دو لایحهی "سوپا" و "پیپا" در آمریکا و اتحادیه اروپا نیز نام برد که موجب شد سیاستمداران در اثر حجم اعتراضهای آنلاین و تظاهرات در فضای واقعی، یک گام جدی پس بکشند.
همچنین نتیجه یک تحقیق دانشگاه جورج تاون آمریکا در سال ۲۰۱۰ نشان داده که علیرغم بدبینیها به فعالیتهای اسلکتیویستی، افرادی که در فضای مجازی در اعتراض و امضای بیانیهها و پخش فراخوانها فعالاند، در فضای واقعی نیز وقتی که امکانش فراهم باشد، مشارکت و فعالیت بیشتر و چشمگیرتری دارند.
انگشت اتهام شبکههای مجازی را نشانه میگیرد
مارشال مک لوهان در تئوری معروف خود میگوید «رسانه، پیام است.» طرفداران نظریه معروف او در دنیای رسانه معتقدند رسانه میتواند با خط مشی خود پیام را کاملا دستخوش تغییر و تحول کند و انتخاب رسانه از سوی هر فعال رسانهای، خود معنا و مفهوم سیاسی مشخصی دارد.
منتقدان فعالیتهای اسلکتیویستها با توسل به این نظریه مک لوهان، انگشت اتهام را به سوی شبکههای اجتماعی هم میبرند و میگویند این شبکهها با قابلیتهای خود و امکاناتی که در خدمت کاربر قرار دادند، به توهم مبارزه و فعالیت دامن زدند. نقد آنها متوجه برنامههای سایتهایی مثل فیسبوک نیز میشود که امکان اهدای پول یا افتتاح صفحههای اعتراضی را به کاربر میدهد.
علی عبدی با تاکید بر اینکه در دنیای واقعی هم افراد با فعالیتهایی مثل بر تن کردن بلوزهایی با شعارهای اعتراضی، عملا فعالیتی کمهزینه با تاثیر اندک انجام میدهند، میگوید:«اسلکتیویسم تنها در محیط آنلاین اتفاق نمیافتد. همهی فعالیتهای فضای آنلاین نیز مصداق اسلکتیویسم نیست. هر فعالیتی که برای ایجاد تغییرات اجتماعی در جامعه صورت میگیرد، همواره با تلاش برای تغییر یک مفهوم یا یک نورم اجتماعی نیز همراه است. هیچ فعالیت اجتماعی را نمیتوان سراغ گرفت که وجه نمادین نداشته باشد. در نتیجه وقتی گفته میشود که فردی دچار توهم مبارزه در اینترنت شدهست، به این نکته شاید توجه کمتری شود که فعالیت نمادین اتفاق افتاده که دارای قدرت نمادین است میتواند در آینده پایههای کنش دیگری خارج از فضای آنلاین باشد یا روی تصمیمگیریهای عاملان اجتماعی اثر بگذارد.»
تنها نقطهای که منتقدان و موافقان فعالیتهای اسلکتیویستی بر سر آن توافق دارند، نقش غیرقابل انکار فعالان مجازی در اطلاعرسانی است. بررسیها تأیید میکند که سهم اسلکتیویستها در انتشار و آگاهیرسانی درباره اخبار مربوط به هدفشان در فضای مجازی بسیار بالا است. نتایج تحقیق وبسایت تخصصی فناوری «سورتبل» که اینفوگرافیکهای مربوط به فناوری نیز تولید میکند، نشان میدهد که اسلکتیویستها به طور متوسط ۴ برابر بیش از سایر کاربران دیگران را تشویق به امضای بیانیهها کرده و ۲ برابر بیشتر ممکن است برای جمعآوری اعانه و کمکهای مالی داوطلب شده و فعالیت کنند.
بررسیها نشان میدهد به طور کلی امکان اینکه اسلکتیویستها در دنیای واقعی فعالیت داوطلبانه انجام دهند، ۲ برابر بیشتر از سایر افراد است. بنابراین هرچند هنوز هم بهترین راه برای ایجاد تغییر مثبت در جهان، بلند شدن از پشت میز و انجام کاری عملی در راستای هدف باشد، اما به نظر میرسد کلیک کردن و لایک زدن و به اشتراک گذاشتن، میتواند لااقل انگیزهی بلند شدن و اقدام عملی را در بسیاری دوبرابر کند.
سلام
مطلب بسیار پربار بود و جزو موضوعاتی بود که مدتی هست ذهنم رو مشغول کرده. ما به عنوان کسانی که توانایی ارائه و ایجاد راهکار در زمینه های آنلاین داریم باید دنبال راهکارهایی برای بالابردن تاثیرات واقعی فعالیت های آنلاین باشیم. دوست داشتم از نزدیک در مورد این موضوع صحبت کنیم.
به هرحال متن در کلیت خودش نه تایید کرد موضوع رو نه رد و نه راه حلی برای هیچ مشکلی ارائه داد اما برای بیان کلی موضوع خوب بود.
ممنون
بترکی زودتر از شرت خلاص شه این دنیا و البته من D:
دلیل بیطرفی متن اصلی به نظرم نگاه ژورنالیستی نویسنده آن به موضوع بوده و چون لزوما نگرش ما به خاطر جایگاه متفاوتمان نسبت به یک خبرنگار قطعاً فراتر از موضوعات طرح شده میتواند باشد به نظرم رسید سوژه جالبی برای بحث بوده باشه
راستی، خودت بترکی نکبت!!
وبلاگ خیلی خوبی دارید
مرسی از مطالب بسیار خوبش
خوبی از خودتان است
هدف اصلی از نوشتن در اینجا دعوت به تفکر است، برای اهلش
قسمت بسیار جالب ، وجود دوستان عزیزیست که از همین یک ذره فعالیت هم بیمِ اون رو دارن که مبادا خدایی ناکرده وجهه ی اجتماعی شون خراب بشه و ترجیه میدن صرفا شفاهی -اون هم گاهی- به دنبال کردن داستان بپردازن....
نه این که بخوام خودم رو مبرا از این دسته بدونم ولی لا اقل خیالم راحته اگه به اندازه ی حتی یک کلیک جایی که باید گام بر نداشتم از ترس نبوده و صرفا تنبلی های و خستگی های شخصی پشت داستان بوده....
صفت تفضیلی اسلکتیویست چی میشه؟;-)
میشه اسلکتیوستر یا اسلکر!!
بحث تئوری و عمل البته مطلب جدیدی نیست و به نظر من موضوع اسلکتیویسم و بقیه داستان نیز به نوعی در این مقاله جا می گیرد. ولی این که ما بدون تفکر و ساز و کار انتشار آن، چگونه ممکن است منشا تحول و حرکتی در جامعه باشیم البته حر ف دیگریست. به هر حال اینترنت و فیس بوک و بقیه قضایا همه رسانه های مدرن این زمانه هستند و طبعن در مبارزه اجتماعی هم مورد استفاده و یا سوءاستفاده خواهند شد. در واقع استفاده از شبکه های اجتماعی بخش نرم افزاری مبارزه است ( مبارزه یا هر چیز دیگری) و فعالیت عملی و فیزیکی (سازمانی و تشکیلاتی) بخش سخت افزاری آن. مرسی از امید عزیزم که مارو وارد یه بحث خوب و مفید اجتماعی کرد.
تشکر از متن زیبا