پیشدرآمد: اخیرا پیامکهای تبلیغاتی ارسال شونده توسط SMS Center ها که شیوهای برای تبلیغات متنی محسوب میشوند مشترکان اپراتورهای تلفن همراه را به ستوه آوردهاند. البته اپراتورها راهحلهایی برای عدم دریافت این پیامها به مشترکین خود ارائه میدهند. اما وقتی خود اپراتور پیام تبلیغاتی میفرستد هیچکدام از این کدهای فیلترینگ پیام عمل نمیکند و Inbox مشترکین پر است از پیامکهای تبلیغاتی خود اپراتور که روند رو به فزونی آن نوع دیگری از کلافهگی را به همراه میآورد. خصوصا وقتی این پبامها اصطلاحا چای نخورده با مخاطب پسرخاله میشوند و او را با ضمیر دوم شخص مورد خطاب قرار میدهند. همچنین رشد استفاده عامه مردم از شبکههای اجتماعی تحت موبایل، وضعیت آشفته مشابهی را در پیامهای به اصطلاح Fun تلنبار شده در فیدها و Appهای موبایل به وجود آورده است. جنبههای گوناگون این پدیدههای ناخوشایند این دو موضوع در مطلب پیش رو دستمایه نگارنده در طرح دیدگاههای متفاوت نسبت به قضیه قرار گرفته است. همانند مطلب قبلی پیشاپیش از ادبیات مفهومی به کار گرفته شده در این پست پوزش خواسته و به خوانندگانی که به مباحث اجتماعی علاقهای ندارند پیشنهاد میشود به جای ادامه مطالعه این مطلب، یک شعر و یا داستان خوب بخوانند، به یک track موسیقی خوب گوش فرا دهند و یا پای تماشای یک فیلم خوب بنشینند و غیره و غیره!
«۱» نوشت: واژه لمپنیسم نخستین بار در آثار کارل مارکس (فیلسوف و جامعهشناس آلمانی) بین سالهای ۱۸۴۰ تا ۱۸۵۰ میلادی مطرح شده و به عقیده وی لمپنها گروههایی از مردم هستند که به هرج و مرج و اغتشاش اجتماعی دامن میزنند اما حرکاتشان خاستگاه ایدئولوژیک نداشته و هدفی را دنبال نمیکند، لمپنها با رفتارهایی نظیر آرایش و پوشش نامتعارف و حرکتهای نمایش تخریبی، خود را به جامعه معرفی کرده و در تعارضات داخلی طبقات اجتماع نقش منفی بازی می کنند. یک استاد دانشگاه ایرانی در این زمینه معتقد است لمپنیسم محصول جوامع پیشرفته است و آن چیزی که به عنوان لمپنیسم در کشورهای در حال توسعه نظیر ایران مشاهده میشود در واقع جنبه تقلیدی و اقتباسی داشته و در لایههای محدودی از جامعه به رشد و نمو میپردازد و سعی دارد تا بدین ترتیب با به دست آوردن فرصت مناسب اوضاع را به نفع خود تغییر دهد. پدیدههایی نظیر واگرایی فرهنگی، افزایش فاصله بین فرهنگ رسمی و غیررسمی، بیهویتی، افسردگیهای اجتماعی، بیم از آینده، افزایش مخاطرات شغلی و تحصیلی و غیره و غیره زمینههای بروز لمپنیسم را فراهم میآورند. از آنجا که لمپنها در باورها، شیوه و سبک زندگی و کسب درآمد، ویژگیهای خاص خودشان را دارا هستند، در کنشهای اجتماعی و ارتباطی هم واژگان و اصطلاحات خاصی را به کار میگیرند که به زبان مخفی موسوم است.
«۲» نوشت: استفاده از ادبیات لمپنی در روزمره فارغ از تأثیرات نامطلوب و مخربی که بر زبان و ادبیات محاوره مردم میگذارد و بحث آن خارج از حوصله این نوشتار است (علاقهمندان میتوانند در صورت تمایل اینجا و یا اینجا را ملاحظه نمایند)، نوعی الگوی رفتاری متفرعن، لوده و بینزاکت را در بین اقشار مختلف مردم (خصوصا جوانان) رواج میدهد که تداوم آن آثار زیانباری را برای مردم و نهادهای اجتماعی به همراه خواهد داشت. قطع ارتباط فرهنگی بین نسلی و کمرنگ شدن انتقال تجربیات گذشتگان به جوانان به دلیل بیگانگی آنها با ریشههای فرهنگی و اجتماعی به شکلگیری گفتمانی تهی از معنا در بین مردم منجر میشود که به عقبماندگی ایشان از نورمهای اجتماعی مورد انتظار میانجامد.
«۳» نوشت: در سالهای آغازین دهه 1370، شنیده شد که آموزش و پرورش از صدا و سیما به دلیل ترویج لمپنیسم، شکایت کرده است. همزمان پخش سریال پر بیننده «ساعت خوش» به کارگردانی مهران مدیری از میانه کار قطع شد و دستاندرکاران آن مجموعه مدتی ممنوع التصویر بودند. البته سابقه لمپنیسم در سینما به سه دهه قبلتر بر میگردد که ساختن فیلمفارسی در سینمای ایران رواج یافت. امروزه در کنار صنعت فقیر سینمای ایران و البته رسانه ملی ثروتمند که همچنان با همان رویه عوامزده تولید و برنامهسازی مینمایند، رسانهها، مطبوعات، نهادها و سازمانهای مختلف در استفاده از ادبیات لمپنی در رساندن پیامهایشان به مردم در حال سبقت گرفتن از یکدیگر هستند؛ از بیلبوردهای شهرداری گرفته تا پیامکهای تبلیغاتی و اشتراکگذاریهای وایبری و تلگرامی همه جا لمپنیسم شهروندان را احاطه کرده و با ادبیاتی ضعیف، سطحی و عوامانه مفاهیم غامض و بعضاً نادرست را در بوق و کرنا میکنند.
سلام
این دفعه خوندم. رابطه ی دوتاعکس پایینی رو با نوشته ات متوجه نشدم! آیا اینها مصادیق لمپنیسم هستند؟
من شخصا از تبلیغ آب هست ولی کم هست خیلی خوشم میاد. این یه کمپین خیلی خوبه. درسته که شاید موضوعش مسئله ی اساسی مملکت ما نباشه، ولی فرهنگی که دنبال میکنه که همون صرفه جویی و اصلاح الگوی مصرف هست رو قبول دارم.
نگارنده به کمپین مزبور اعتراضی ندارد. خیلی هم پسندیده است شهرداری به جای کاسبی در بیلبورد پیام آموزش شهروندی به نمایش بگذارد. مسأله نگارنده در تمام مطلب سقوط سلوک و گفتار جامعه به ادبیات عامیانه و لمپنی است که به شیوه زیر پوستی بدون اینکه انسان متوجه بشود در حال تخریب فضای اجتماعی و رفتار اجتماعی شهروندان است. در همین بحث کمپین اینکه شهرداری از ادبیات عامیانه استفاده کند در بیلبورد بیانگر رسوخ نوعی لمپنیسم و عوامگرایی و عوامانه حرف زدن و فکر کردن در گفتار و کردار مدیران شهری است؛ نگارنده معتقد است استفاده از الفاظ عوامانه و لمپنی بیانگر رشد میانمایگی اجتماعی است. یعنی بسنده کردن مردم به سطحی نازل از مناسبات در گفتار و رفتار اجتماعی که به عقیده نگارنده حداقل برای طبقه متوسط جامعه زیبنده و شایسته نیست.
ضمن موافقت با بیانات شما در خصوص الگوی مصرف و کم آبی و غیره و غیره نگارنده معتقد است شهرداری به عنوان نماینده برگزیده انجمن شهر باید بازتاب افکار و سلوک والای شهروندی باشد و با ادبیات فاخر و مناسب پیام خود را برساند و عوامانه و کوچه بازاری حرف زدن بی احترامی به شعور شهروندان است. هر چند ممکن است برخی از شهروندان با این شیوه گفتاری راحت تر باشند و پیام مزبور برای ایشان مأنوس تر باشد، اما مسئولیت اجتماعی به دلیل کثرت عوام مردم از گردن خواص جامعه ساقط نمیشود. زیبا حرف زدن و با جملهبندی صحیح و رعایت دستور زبان حداقل مسئولیتی است که بر گردن خواص جامعه است. نگارنده بر همین مبنا با تنها تریبونی که در اختیار داشته تلاش به طرح موضوع نموده است.