دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

گور آزادیخواهان در پس‌کوچۀ تهران

به نقل از مطلبی به همین عنوان از مهدی تدینی منتشرشده در تاریخ‌اندیشی


مسیر از میدان «انقلاب» آغاز می‌شود. «انقلاب مشروطه». کارگر جنوبی را مستقیم بیایید، تقاطع «جمهوری» و بعد پاستور را رد کنید تا به میدان «حُر» برسید. سمت راست پادگان بزرگی است. همچنان کارگر را ادامه دهید تا به چهارراه «لشکر» برسید. تا این‌جا بیش‌تر راه آمده‌اید. حوالی چهارراه لشکر، در خیابان مخصوص، کنار بیمارستان لقمان، در انتهای کوچه‌ای در خانه‌ای قدیمی دو تن از آزادیخواهان مدفونند. ملک‌المتکلمین و میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل. این دو جزء جانباختگان استبداد صغیرند و برخی آن‌ها را «شهدای مشروطه» می‌نامند. باورش سخت است. در حیاط این خانه یکی از بدترین خاطرات سیاسی ایرانیان مدفون است. آن تیرماه خونین؛ تیرماه 1287، صدوده سال پیش، وقتی لیاخوف روس به دستور محمدعلی شاه مجلس را به توپ بست. محمدعلی شاه از پیش از آن‌که شاه شود و زمانی که هنوز محمدعلی میرزا بود با آن مشاور مرموز روسی‌اش، شاپشال، علاقه‌ای به مشروطه نداشت. برایش روشن بود که مشروطه‌خواهان هدفی جز محدود کردن سلطنت ندارند و این به معنای تضعیف مقام آتی او بود. اما در ظاهر امر، رابطۀ محمدعلی شاه با مجلس مشروطه از زمانی شکراب شد که در اسفند 1286 با نارنجک سوءقصدی به جان شاه شد. او انتظار داشت عاملان سوءقصد شناسایی و مجازات شوند، اتفاقی که رخ نداد و به طور کلی از آن پس با مشروطه‌خواهان آبش در یک جوی نرفت. شاه با برخی از مشروطه‌خواهان که صدای بلندتری داشتند و در سخنرانی‌ها و روزنامه‌های خود انتقادهای تندی به سلطنت می‌کردند میانۀ خوبی نداشت و از مجلس می‌خواست این افراد تبعید شوند. مجلس زیر بار نرفت و درگیری میان شاه و مجلس شدت گرفت. در نهایت کار به مداخلۀ نظامی و قشون‌کشی رسید که ابتدا با مقاومت مسلحانۀ مشروطه‌خواهان همراه شد و با به توپ بستن مجلس (دوم تیر 1287) به شکست مشروطه‌خواهان انجامید. سران مشروطه‌خواهان بازداشت شدند، عده‌ای هم گریختند یا در سفارتی پناه گرفتند. در این میان وقت تصفیه‌حساب با حنجره‌های اصلی مشروطه‌خواهی بود. ملک‌المتکلمین از واعظان پرشور مشروطه، جهانگیرخان صوراسرافیل مدیر روزنامۀ صوراسرافیل، قاضی ارادقی از دیگر مشروطه‌خواهان پرشور و شیخ احمد روح‌القدس، مدیر روزنامۀ روح‌القدس، از جمله دستگیرشدگانی بودند که شکنجه شدند و به قتل رسیدند.

در سال‌های منتهی به مشروطه و پس از آن «انجمن‌های سرّی» بسیار رایج شده بود که یکی از تأثیرگذارترینِ این انجمن‌ها انجمن باغ میکده بود که معتقدترین مشروطه‌خواهان در آن جمع شده بودند. دلیل این نامگذاری این بود که این انجمن در باغ یکی از مشروطه‌خواهان به نام سلیمان خان میکده برگزار می‌شد. در دوران مشروطه برای این‌که بتوان مشروطه‌خواهی را سرکوب کرد بسیاری از مشروطه‌خواهان به بابی‎گری یا ازلی بودن متهم می‌شدند (یعنی عقاید بابی و ازلی داشتند). برای همین نمی‌توان به درستی تشخیص داد که چه کسانی واقعاً بابی/ازلی بودند و چه کسانی نبودند. اما در مورد انجمن باغ میکده گفته می‌شد که نیمی از اعضای انجمن بابی/ازلی بودند. ملک‌المتکلمین و جهانگیرخان صوراسرافیل هم از اعضای انجمن باغ میکده بودند. از جمله اعضای اصلی دیگر این انجمن یحیی دولت‌آبادی و سیدجمال‌الدین واعظ بودند. در جریان به توپ بستن مجلس اعضای این انجمن نیز شناسایی و گرفتار قتل و تعقیب و تبعید شدند.

قضاوت تاریخی در مورد شخصیت‌ها هرگز کار ساده‌ای نیست. نمی‌توان به سادگی کسی را نیکی محض و دیگری را شر مطلق نامید. بزرگ‌ترین اصل در فهم تاریخ این است که ما از دوگانۀ خیر و شر خارج شویم و تاریخ را جدال نور با تاریکی ندانیم. نه مشروطه‌خواهان یکسر نور بودند و نه محمدعلی شاه یکسر تاریکی. ما می‌توانیم مشروطه‌خواه باشیم، اما خود را نور ندانیم و دیگری را تاریکی محض نپنداریم. اما در این تردیدی نیست که ایدۀ محمدعلی شاه، همانا این ایده که مانند اجدادش کشور را با شمشیر پس بگیرد، ایده‌ای ناروا بود و نتیجه‌ای جز خونریزی و قتل انسان‌های مفید نداشت. ضمن این‌که نهاد سلطنت نیز تضعیف شد.

بهت‌زده می‌شویم، وقتی در انتهای کوچه‌ای، پشتِ درِ خانه‌ای مخروبه می‌ایستیم که این همه تاریخ در حیاطش مدفون است؛ این همه معنا. آرامگاه این دو شهید مشروطه به مخروبه‌ای تبدیل شده بود. چندی پیش خبر آمد که قرار است سر و سامانی به گورها داده شود. در تصاویر پیوست، آرامگاه آزادی‌خواهان را می‌بینید. تصاویر برای یکی دو سال پیش است. این مخروبه برایم پر از معناست، پر از استعاره‌های جانکاه...



نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد