پیشدرآمد: چند سالی است که در برخی از کشورها 256 امین روز سال به عنوان روز برنامهنویس نامگذاری شدهاست. نه اینکه برنامه مشخصی برای انجام بزرگداشت برای برنامهنویسان مدنظر کسی بوده باشد؛ بلکه شاید صرفاً به خاطر اهمیت اعداد در توسعه سیستمهای نرمافزاری این نامگذاری بهانهای است تا برنامهنویسان و طراحان سیستمهای نرمافزاری دقایقی از روز خود را به صحبت و شوخی با یکدیگر به مناسبت روزی که خیلی هم با سایر روزهای زندگیشان فرقی ندارد اختصاص دهند.
«۲» نوشت: نگارنده معتقد است به دلایل مختلفی که در ادامه این نوشتار به آنها اشاره میشود، در سالهای اخیر نوعی نگرش تقلیلگرایانه نسبت به مسائل اجتماعی و فرهنگی در میان جوامع رواج یافته و خروجیهای سانتیمانتالیستی و سادهانگارانه نسبت به مسائل به وفور و در حوزههای گوناگون مشاهده میشود. پرسش اساسی این است که فرضا اگر به جای 256 امین روز سال، 128 امین روز سال، یا 64 امین روز سال به عنوان روز برنامهنویس مطرح میشد آیا در مسائل و مشکلات صنعت نرمافزار در این جوامع تغییری ایجاد میشد؟ حالا اگر اطلاعات دقیق و قابل اتکایی درباره وضعیت شغلی برنامهنویسان در کشورهایی مانند روسیه یا آرژانتین یا اتریش در اختیار نداریم؛ در خصوص ایران چه اطلاعاتی در اختیار داریم؟ آیا در مقایسه با روز دختران و یا روز ولنتاین روز برنامهنویسان نشانگر اوضاع اجتماعی اقتصادی بهتر یا بدتری برای این قشر از جامعه است که هم و غم عدهای (برای نمونه در اینجا) گنجاندن روزی از سال به نام برنامهنویسان در تقویم رسمی کشور باشد؟
«۳» نوشت: الان چند سالی است که بازار نرمافزار کشور دارای یک نظام صنفی شدهاست؛ اما بر خلاف دیگر نظامهای صنفی مانند نظام پزشکی و یا نظام مهندسی، این نهاد به جز تصویب چندین آیین نامه اجرایی و اضافه کردن مراحل اداری نه چندان مفید به مراحل تصویب پروژه و اعطای آن به پیمانکاران بازار نرمافزار و اخذ کمیسیون و حق عضویت سالانه، اصولا هیچ اقدام مشخصی برای حمایت از اعضای خود و جامعه برنامهنویسان ایرانی انجام نداده است. به عقیده نگارنده نظام صنفی رایانهای کشور نمونهای از دیدگاه تقلیلگرایانه داشتن به مسائل است؛ برای مثال در حالی که حقوق کپیرایت نرمافزار و مسائل زیربنایی نظیر پهنای باند اینترنت هنوز در سطح جامعه و مسئولان آن مورد مناقشه است، پرداخت حق عضویت سالانه برای دریافت یک شماره اقتصادی صنفی که باید در اسناد مناقصهگذاری درج شود دقیقاً چه باری را از روی دوش شرکتها و برنامهنویسان بر میدارد؟ آیا روند ثبت ایدهها و اختراعات نرمافزاری و سختافزاری در سازمانهای مترتب به مدد وجود نظام صنفی سریعتر و سادهتر شدهاست؟ آیا استانداردهای ببنالمللی کیفیت محصول در شرح وظایف گروههای تولید نرمافزار قرار گرفته و در نتیجه آن خروجی مناسبتری برای کاربران این نرمافزارها ارائه شدهاست؟ و هزاران پرسش دیگر که از حوصله بحث خارج است و غیره و غیره!
پینوشت: ما برنامهنویسیم و عمده فرق شغل ما با مشاغل سایر مردم این است که دستگاه کامپیوتری که برای بیشتر ایشان ابزار تفریح و سرگرمی است، برای ما ابزار کار محسوب میشود. از این رو در گذشته تصور مولد بودن صنعت نرمافزار برای نخبگان جامعه هم مشکل بود؛ چه برسد به عامه مردم. اما آیا نگرش آنها به شغل ما نسبت به ده یا پانزده سال قبلتر تغییری داشته است؟ آیا ما به جایگاهی فراتر از در حاشیه یک و یا چند صنعت (مانند بانکداری، نفت و پتروشیمی و ...) بودن در برنامهریزی برای برنامهنویسان و شرکتهایی که برایشان کار میکنند رسیدهایم که داشتن و یا نداشتن مناسبتی در تقویم مشغله ذهنی ما باشد؟