دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

دیوار آزاد هفت ساله شد


پیش درآمد: دیروز همزمان با زادروز نگارنده این وبلاگ هفت ساله شد. پوست خربزه‌ای که یکی از دوستان به عنوان هدیه تولد به زیر پای من انداخت و تا به امروز به تواتر و بسته به احوالات نگارنده، مکاشفات درونی و دریافت‌های سال‌های مختلف زندگی، مطالب متنوعی در آن نگارش و با خوانندگان به اشتراک گذاشته شده است. در طی این سال‌ها مدیوم‌ها و رسانه‌های اجتماعی متعددی مانند توئیتر، گودر، فرندفید، لینکداین، یاهو 360، فیسبوک، گوگل‌پلاس، اینستاگرام، وایبر و غیره و غیره پا به عرصه تولید محتوای الکترونیکی و اینترنتی گذاشته‌اند. برخی از این شبکه‌های اجتماعی در همین سال‌ها اوج گرفته‌اند و برخی دیگر تعطیل شده و یا روزهای افول خود را را می‌گذرانند؛ اما به اعتقاد نگارنده هنوز مدیوم جایگزین مناسبی برای وبلاگ در طی این سال‌ها مطرح نشده است. وبلاگ‌نویسی در دهه‌های 1370 و 1380 بیشتر به صورت روزنگاری‌های شخصی و وقت‌گذرانی و تفریح در بین مردم رواج داشت؛ اما از نیمه دهه 1380 تا به امروز با رشد دسترسی مردم به اینترنت و تبدیل شدن وبلاگستان به رسانه‌ای مستقل و فراگیر، امکان طرح آرا و نظرات مختلف با برد اجتماعی چشمگیر فراهم شده و امروزه کمتر کسی صرفاً برای وقت‌گذرانی وبلاگ‌نویسی روی می‌آورد. امروز کارکردهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی مختلفی را می‌توان از وبلاگ‌ها انتظار داشت و پیدایش و رشد مفاهیمی نظیر شهروند ـ خبرنگار، جامعه مجازی و یا فضای سایبری مرهون تلاش هزاران وبلاگ‌نویس در اقصی نقاط جهان می‌باشد. دیوار آزاد همانطور که در مطالب گذشته اشاره شده؛ به نوعی ادامه مسیر یک نشریه و تشکل دانشجویی بوده که نگارنده در دوره تحصیل خود به همراه دوستان دیگری به شکل نشریه کاغذی و یا برد فرهنگی در آن فعالیت می‌کرده است. مطالب منتشر شده در این رسانه همراه با تحولات شخصیتی نگارنده و حوادث و وقایع اجتماعی رخ داده در پیرامون وی به رشته تحریر درآمده و به خوبی سیر تکاملی و دگردیسی افکار و آرای وی را نشان داده و نمایندگی می‌کند و هرچند مانند یک خبرگزاری و یا یک شبکه اجتماعی بزرگ و پر مخاطب نیست اما میدان کار مشخصی را در اختیار نگارنده قرار داده تا بر اساس یافته‌های خود با دیگران بحث و تبادل نظر نماید.


قصار در آمار: در طی هفت سال گذشته مجموعا 126 مطلب در این وبلاگ نگارش شده؛ یعنی به طور متوسط هر 21 روز یک مطلب جدید پست و به انتشار رسیده است. همچنین بر اساس گزارش سیستم بلاگ‌اسکای این وبلاگ از بدو تأسیس تاکنون 72733 با مورد بازدید کاربران قرار گرفته که البته لزوما آمار دقیقی از فعالیت کاربران نیست اما با مبنا قرار دادن این تعداد بازدید در طی این مدت دیوار آزاد به طور متوسط روزانه 32 بار بازدید شده است. در ضمن از مجموع بازدیدهای انجام شده از این وبلاگ 15703 بازدید بر روی مشاهده پست‌های منتشر شده متمرکز بوده که نشانگر این است که از هر پنج بازدید انجام شده یک مورد با هدف دنبال کردن مطلب مشخصی توسط کاربران صورت پذیرفته است. همچنین کاربران مختلف مجموعاً 593 بار در انتهای یادداشت‌های منتشر شده کامنت و یادداشت نوشته‌اند که به طور متوسط سهم هر پست وبلاگ 4.7 کامنت می‌باشد.
در خصوص دسته‌بندی مطالب، در این وبلاگ مجموعاً 126 پست وبلاگی در 9 گروه مختلف مطلب منتشر شده که همانطور که از شکل زیر پیداست به ترتیب عبارتند از: پرونده ویژه (38 مطلب، 30.2% از کل مطالب)، از نگاه دیگران (25 مطلب، 19.8% از کل مطالب)، روزنگاری‌ها (14 مطلب، 11.1% از کل مطالب)، نقد سینمایی (13 مطلب، 10.3% از کل مطالب)، شعرانه (11 مطلب، 8.7% از کل مطالب)، مکاشفات درونی (8 مطلب، 6.3% از کل مطالب)، فرهنگی ـ اجتماعی (7 مطلب، 5.6% از کل مطالب)، چهارفصل بلوغ (5 مطلب، 4.0% از کل مطالب) و داستان کارتونی (5 مطلب، 4.0% از کل مطالب). همچنین سال 1391 با انتشار 41 پست (به طور متوسط 3.4 پست در ماه) پر مطلب‌ترین سال وبلاگ و سال 1388 با انتشار تنها 5 پست کم‌مطلب‌ترین سال این وبلاگ بوده‌اند. 


پی‌نوشت: امروزه بسیاری از وبلاگ‌نویسان (از جمله تنی چند از دوستان نگارنده) به دلایل مختلف دست از به روزرسانی بلاگ‌هایشان برداشته و به سرویس‌های اجتماعی دیگر مهاجرت کرده‌اند. به همین دلیل قطعاً وبلاگ‌نویسی رونق گذشته را ندارد و ممکن است وبلاگستان رسانه‌ای رو به زوال به نظر برسد؛ اما به عقیده نگارنده با خروج جمع بزرگی از توده مردم از فضای وبلاگستان و سرازیر شدن آنها به شبکه‌های اجتماعی دیگر فضا برای نوشتن صاحبان اندیشه بیش از پیش گشوده شده و به جای افسوس باید به خروجی وبلاگ‌های همچنان به روز امیدوار بود. دیوار آزاد با تکیه به همین ایده همچنان به روز می‌شود و امید است مطالب آن چون گذشته مورد توجه خوانندگان محترم قرار داشته باشد.

چپ دست‌ها ـ داستانی از گونتر گراس


پیش‌درآمد: گونتر گراس (2015-1927) نقاش، مجسمه‌ساز و نویسنده مشهور و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1999 و آفریننده آثار برجسته‌ای نظیر طبل حلبی و سال‌های سگی چند روز پیش در سن 87 سالگی درگذشت. آثار او معرفی کننده و پیش برنده سبک رئالیسم جادویی در ادبیات داستانی محسوب می‌شوند و اغلب به فارسی هم ترجمه شده و در دسترس عموم قرار دارند. گونترگراس در مصاحبه‌ها و آثارش خود را روایتگر تاریخ از نگاه پایین‌دست جامعه می‌دانست و نسبت به بسیاری از مسائل اجتماعی و سیاسی جهان معاصرش با رویکردی انتقادی مواجه می‌شد. او در جایی در انتقاد از شیوه زیستن متکی بر فردیت گفته است:«امروز دیگر قهرمانی وجود ندارد که آدم داستانش را بنویسد، چون دیگر فرد به خود معتقدی باقی نمانده و اصلا فرد باوری بر افتاده و انسان تنهاست و تنهایی آدم‌ها همه به هم می‌ماند و هیچ‌کس حق ندارد آن جور که خودش می‌خواهد تنها باشد و آد‌م‌ها توده‌ای تنها و بی‌نام و بی‌قهرمانند.»
در ادامه این پست به جهت ادای احترام به این نویسنده برجسته آلمانی یکی از داستان‌های کوتاه وی جهت آشنایی علاقه‌مندان با ژانر رئالیسم جادویی آورده می‌شود. در این داستان راوی و دوستش در تدارک انجام یک دوئل هستند، خاطرات و وقایع به شکل اغراق‌گونه‌ای سمبلولیک هستند؛ اما خالی از شعار پردازی ژورنالیستی هستند؛ لذا خواننده دچار خستگی و بی‌حوصلگی نمی‌شود و تا انتها داستان را پیگیری می‌نماید.

به نقل از داستان «چپ دست‌ها» به ترجمه فرهاد سلمانیان و منتشر شده در دیباچه

اریش مرا زیر نظر دارد. من هم چشم از او بر نمی‌دارم. هر دوی ما اسلحه به دست داریم و مسلم است که ماشه را خواهیم چکاند و یکدیگر را زخمی خواهیم کرد. اسلحه‌های ما پُرند. ما هفت تیرهایی را به طرف هم گرفته‌ایم که طی تمرین‌هایی طولانی آنها را آزمایش کرده و بلافاصله پس از تمرین به دقت تمیزشان کرده‌ایم. فلز سرد اسلحه کم کم گرم می‌شود. چنین ماسماسکی از درازا بی‌خطر به نظر می‌رسد. آیا نمی‌توان یک خودنویس یا یک کلید بزرگ و برجسته را هم همین طور نگه داشت و خاله ترسوی خود را که دستکش چرمی مصنوعی و سیاه رنگی به دست دارد، وادار به جیغ زدن نمود؟ من هرگز نباید این فکر را به خود راه بدهم که هفت تیر اریش خطا نشانه‌گیری می‌کند و یا یک اسباب بازی بی‌خطر است. از طرفی می‌دانم که اریش هم ثانیه‌ای در خطرناک بودن اسلحه من شک نمی‌کند. به علاوه ما حدود نیم ساعت پیش اسلحه‌هایمان را باز کرده، تمیزشان کرده و مجددا آنها را بسته‌ایم، فشنگ‌گذاری کرده و ضامن‌ها را هم کشیده‌ایم. ما اهل خیال‌بافی نیستیم و حتی اقامتگاه کوچک آخر هفته اریش را هم به عنوان محل انجام دوئل اجتناب ناپذیر خود مشخص کرده‌ایم. از آنجا که از ایستگاه راه آهن تا آن خانه یک طبقه، بیشتر از یک ساعت راه است و با این حساب واقعاً دور افتاده محسوب می‌شود، می‌توانیم بپذیریم که به معنای واقعی کلمه هیچ مزاحمی صدای شلیک گلوله را نخواهد شنید. ما اتاق نشیمن را از اثاثیه تخلیه کرده و تابلوها را که اغلب صحنه‌های شکار و صید حیوانات وحشی را نشان می‌داد، از دیوارها برداشته‌ایم. گلوله‌ها اصلا نباید به صندلی‌ها، کمدهای براق و تابلوهای نقاشی که قاب‌های گرانقیمتی دارند، اصابت کنند. ما نمی‌خواهیم تیری به آینه بخورد یا سرامیک‌ها آسیب ببینند. ما فقط قصد جان هم­دیگر را کرده­‌ایم.
ادامه مطلب ...

سال نو مبارک (Happy New Year)



هفت سین امسال ما ماهی قرمز نداشت! اما به جاش بز داشت!