دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

دیوار آزاد ده ساله شد


پیش درآمد: ده سال از آغاز انتشار این وبلاگ گذشته‌است. پوست خربزه‌ای که یکی از دوستان به عنوان هدیه تولد 26 سالگی به زیر پای من انداخت و تا امروز که 36 سالگی را پشت سر گذاشته‌ام به تواتر و بسته به احوالات نگارنده، مکاشفات درونی و دریافت‌های سال‌های مختلف زندگی، مطالب متنوعی در آن نگارش و با خوانندگان به اشتراک گذاشته شده است. در طی این دهه شیوه زندگی به صورت مجازی و نشر محتوای الکترونیکی و اینترنتی مورد توجه فارسی‌زبانان بوده و مدیوم‌ها و رسانه‌های اجتماعی متعددی مانند اورکات، Gazzag، توئیتر، گودر، فرندفید، لینکداین، یاهو 360، فیسبوک، گوگل‌پلاس، اینستاگرام، وایبر، تلگرام  و غیره و غیره پا به عرصه گذاشته‌اند. برخی از این شبکه‌های اجتماعی در همین سال‌ها اوج گرفته‌اند و برخی دیگر تعطیل شده و یا روزهای افول خود را را می‌گذرانند؛ اما با وجود نوبت مهاجرت تولیدکنندگان محتوای فارسی در این شبکه‌ها، علاقه نگارنده به نوشتن در وبلاگستان همچنان تداوم داشته‌است. وبلاگ‌نویسی در دهه‌های 1370 و 1380 بیشتر به صورت روزنگاری‌های شخصی و وقت‌گذرانی و تفریح در بین مردم رواج داشت؛ اما از نیمه دهه 1380 تا به امروز با رشد دسترسی مردم به اینترنت و تبدیل شدن وبلاگستان به رسانه‌ای مستقل و فراگیر، امکان طرح آرا و نظرات مختلف با برد اجتماعی چشمگیر فراهم شده و امروزه کمتر کسی صرفاً برای وقت‌گذرانی وبلاگ‌نویسی روی می‌آورد. امروز کارکردهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی مختلفی را می‌توان از وبلاگ‌ها انتظار داشت و پیدایش و رشد مفاهیمی نظیر شهروند ـ خبرنگار، جامعه مجازی و یا فضای سایبری مرهون تلاش هزاران وبلاگ‌نویس در اقصی نقاط جهان می‌باشد. دیوار آزاد همانطور که در مطالب گذشته اشاره شده؛ به نوعی ادامه مسیر یک نشریه و تشکل دانشجویی بوده که نگارنده در دوره تحصیل خود به همراه دوستان دیگری به شکل نشریه کاغذی و یا برد فرهنگی در آن فعالیت می‌کرده است. مطالب منتشر شده در این رسانه همراه با تحولات شخصیتی نگارنده و حوادث و وقایع اجتماعی رخ داده در پیرامون وی به رشته تحریر درآمده و به خوبی سیر تکاملی و دگردیسی افکار و آرای وی را نشان داده و نمایندگی می‌کند و هرچند مانند یک خبرگزاری و یا یک شبکه اجتماعی بزرگ و پر مخاطب نیست اما میدان کار مشخصی را در اختیار نگارنده قرار داده تا بر اساس یافته‌های خود با دیگران بحث و تبادل نظر نماید.


قصار در آمار: در طی ده سال گذشته مجموعا 177 مطلب در این وبلاگ نگارش شده؛ یعنی به طور متوسط هر یک ماه و نیم یک مطلب جدید پست و به انتشار رسیده است. همچنین بر اساس گزارش سیستم بلاگ‌اسکای این وبلاگ از بدو تأسیس تاکنون 128651 با مورد بازدید کاربران قرار گرفته که البته لزوما آمار دقیقی از فعالیت کاربران نیست اما با مبنا قرار دادن این تعداد بازدید در طی این مدت دیوار آزاد به طور متوسط روزانه 35 بار بازدید شده است. در ضمن از مجموع بازدیدهای انجام شده از این وبلاگ 65843 بازدید بر روی مشاهده پست‌های منتشر شده متمرکز بوده که نشانگر این است که از هر دو بازدید انجام شده یک مورد با هدف دنبال کردن مطلب مشخصی توسط کاربران صورت پذیرفته است. همچنین کاربران مختلف مجموعاً 666 بار در انتهای یادداشت‌های منتشر شده کامنت و یادداشت نوشته‌اند که به طور متوسط سهم هر پست وبلاگ 3.8 کامنت می‌باشد.
در خصوص دسته‌بندی مطالب، در این وبلاگ مجموعاً 177 پست وبلاگی در 10 گروه مختلف مطلب منتشر شده که همانطور که از شکل زیر پیداست به ترتیب عبارتند از: پرونده ویژه (48 مطلب، 27.1% از کل مطالب)، از نگاه دیگران (27 مطلب، 15.3% از کل مطالب)، شعرانه (25 مطلب، 14.1% از کل مطالب)، نقد سینمایی (20 مطلب، 11.3% از کل مطالب)، روزنگاری‌ها (20 مطلب، 11.3% از کل مطالب)، مکاشفات درونی (11 مطلب، 6.2% از کل مطالب)، فرهنگی ـ اجتماعی (9 مطلب، 5.1% از کل مطالب)، چهارفصل بلوغ (9 مطلب، 5.1% از کل مطالب)، داستان کارتونی (6 مطلب، 3.4% از کل مطالب) و از دیچه دوربین (26 مطلب، 1.1% از کل مطالب). همچنین سال 1391 با انتشار 41 پست (به طور متوسط 3.4 پست در ماه) پر مطلب‌ترین سال وبلاگ و سال 1388 با انتشار تنها 5 پست کم‌مطلب‌ترین سال این وبلاگ بوده‌اند. 


پی‌نوشت: امروزه بسیاری از وبلاگ‌نویسان دست از به روزرسانی بلاگ‌هایشان برداشته و به سرویس‌های اجتماعی دیگر مهاجرت کرده‌اند. به همین دلیل قطعاً وبلاگ‌نویسی رونق گذشته را ندارد و ممکن است وبلاگستان رسانه‌ای رو به زوال به نظر برسد؛ اما به عقیده نگارنده با خروج جمع بزرگی از توده مردم از فضای وبلاگستان و سرازیر شدن آنها به شبکه‌های اجتماعی دیگر فضا برای نوشتن صاحبان اندیشه بیش از پیش گشوده شده و به جای افسوس باید به خروجی وبلاگ‌های همچنان به روز امیدوار بود. دیوار آزاد با تکیه به همین ایده همچنان به روز می‌شود و امید است مطالب آن چون گذشته مورد توجه خوانندگان محترم قرار داشته باشد.

ستاره‌سازی کاذب در شب‌های بدون ماه

به نقل از مطلب «نه! نسیم اقدم مقصر نیست، مشکل ستاره‌سازی‌های کاذب ما در شب‌های عاری از ماه است!» نوشته علیرضا مجیدی منتشر شده در یک پزشک


واکنش‌های کاربران ایرانی شبکه‌های اجتماعی، خبرگزاری‌ها و همچنین رؤسای شرکت‌های بزرگ فناوری به تیراندازی در ساختمان مرکزی یوتیوب توسط یک زن ایرانی ـ آمریکایی به نام نسیم [نجفی] اقدم همچنان ادامه دارد.واکنش‌ها در یک طیف گسترده قرار دارند: محکوم کردن کلی این اقدام، کنجکاوی در مورد پیشیینه این زن و انگیزه‌های وی، ابراز نگرانی در مورد سوء استفاده از برچسب ایرانی این زن و احیانا بدنام شدن ایرانی‌ها در این بازه زمانی حساس سیاسی.
اما من در اینجا از زاویه دید دیگری می‌خواهم به قضیه نگاه کنم. آیا به ویژه در این دو سال اخیر، متعاقب همه‌گیر شدن شبکه‌های اجتماعی به خصوص تلگرام و اینستاگرام به وضعیت ستاره‌ها یا سلبریتی‌های ایرانی در آن دقت کرده‌اید؟ در اینجا ما بررسی کانال‌هایی که با انتشار اخبار متنوع، لطیفه و عکس‌های و ویدئوها، مخاطب جمع می‌کنند به کنار می‌نهیم و تنها روی اکانت‌های شخص‌محور، یعنی آنهایی که تنها به خاطر عکس‌ها و ویدئوهای ادمین و گاهی کوتاه‌نوشت‌های شخصی آنها پرمخاطب هستند، تمرکز می‌کنیم.به سبب ملاحظاتی البته از اشاره مستقیم به این اکانت‌ها پرهیز می‌کنم و تنها به صورت دسته‌بندی کلی آنها را بررسی می‌کنم.

۱- اکانت‌های مربوط به ستارگان سینما، موسیقی، ورزشکاران، خبرنگاران و چهره‌های شناخته شده صدا و سیما
این اکانت‌ها را یا خود این افراد اداره می‌کنند یا هر یک از آنها ادمینی برای خود دست و پا کرده‌اند. معمولا کیفیت مطالب ارسالی در این اکانت‌ها بالا نیست، اما به سبب محبوبیت یا مورد توجه بودن زیاد این افراد، هر چیزی که آنها پست کنند یا طعنه و اشاره‌های آنها مورد توجه بسیار قرار می‌گیرد. به صورت خلاصه و مختصر و مفید، آنها از محوبیت قبلی خود برای موفقیت در یک قلمرو دیگر استفاده می‌کنند. بعضی از آنها علی‌رغم وضعیت مالی خوب در عرصه اصلی فعالیت خود، با توجه به داشتن دنبال‌کننده میلیونی، در شبکه‌های اجتماعی به صورت آشکار یا زیرپوستی، تبلیغ می‌کنند و گاه ارقامی که دریافت می‌کنند، نجومی است. آنها گاه به خاطر صداقت و عکس‌العمل‌های آنی شجاعانه در مقاطع حساس، بدل به یک فعال اجتماعی می‌شوند، اما برخی از آنها تنها به دنبال معروف کردن بیشتر خود هستند و گاهی شاهد دعواهای آنها با هدف لوث کردن محبویت رقبای خود مثلا با عنوان کردن فیک بودن دنبال‌کننده‌های دیگری هستیم. علی‌رغم همه این جار و جنجال‌ها این ستاره‌ها به سبب اینکه یک زندگی آفلاین قابل توجهی دارند، از خطوط قرمز رسمی و عرفی عبور نمی‌کنند و سعی می‌کنند معقول باشند و هم‌صدا با مردم سخن بگویند و یا دست‌کم در تعارض با جامعه سخن نگویند. آنها معمولا کمتر پیش می‌آید که خود آغازگر یک حرکت یا نقد جدی باشند و علی‌رغم وزن بالای اجتماعی، کمتر از آنها تحلیل می‌خوانیم.

۲- اکانت‌های مربوط به کاربران قدیمی وب و آنهایی که به سبب ماهیت نوشته‌هایشان ستاره شده‌اند
اینها البته علی‌رغم تأثیرگذار بودن، کسر کوچکی از مخاطب دسته اول را دارند. آنها یا از قبل جزو ستارگان وب بوده‌اند یا اینکه با سخنان سنجیده و تحلیل‌های خود به آرامی مخاطب جمع کرده‌اند. گاهی این کاربران با سخنانی که مطرح می‌کنند، آغازگر نقدها و حرکات اجتماعی هستند. این کاربران بیشتر به برد رسانه‌ای اندیشه خود و ایجاد تغییر در جامعه اهمیت می‌دهند. کمتر پیش می‌آید که از آنها سلفی‌های متعدد یا ویدئو ببینیم و بیشتر می‌نگارند.

۳- اکانت‌هایی که از مدل کسب محوبیت و یا مدل اقتصادی مشاهیر فرنگی تقلید می‌کنند
در یوتیوب و شبکه‌های اجتماعی خارجی تعداد کسانی که به سبب اندام موزون و چهره زیبای خود، بعد از کسب یک هسته اول مخاطب، وارد عرصه تبلیغات پوشاک، مدلینگ، فیتنس یا تبلیغات می‌شوند، کم نیستند. کاربران ایرانی در شبکه‌های اجتماعی هم هستند که سعی می‌کنند در همین مسیر حرکت کنند. ما گاهی کارهای آماتورگونه از این کاربران مشاهده می‌کنیم. اما رفته رفته رفتار این کاربران در حال سنجیده‌تر شدن است. گرچه به لحاظ رسمی کار این کاربران نکوهش می‌شود، اما وجود آنها یک واقعیت موجود است.
۴- و بالاخره کاربرانی که به خاطر رفتارها و سخنان عجیب خود یا برهنه‌نمایی مشهور شده‌اند
وقتی شما نه قبلا یک ستاره سینما باشید و نه قلم یا اندیشه چندان قابل توجهی نداشته باشید و نه صورت چندان زیبای ظاهر، سعی می‌کنید با شناسایی حساسیت‌ها و دغدغه‌های پنهان جامعه به صورت پوسته‌ای این عطش را پاسخ بدهید. همه دوست دارند که به خاطر ظاهر یا شخصیت والای خودشان مورد توجه قرار بگیرند. اما کاربری را تصور کنید که در مشکلات مالی شدید است، جدا از خانواده افتاده یا خانواده آشفته‌ای دارد، او به وضعیت مالی خوب دیگران می‌نگرد و در شرایطی که در دنیای واقع کسی تحسین‌اش نمی‌کند، متوجه می‌شود با رفتارهایی کودکانه، هزل‌ها یا احیانا وضعیتی پوششی دور از عرف کلی جامعه می‌تواند یک شبه ره صد ساله بپیماید. در کمال شگفتی سیل دنبال‌کننده و لایک و کامنت است که نصیب آنها می‌شود، آنها کافی است که حرف‌های عجیب و غریب خود را با غلظت بیشتری تکرار کنند، کافی است که بی‌شرم‌تر شوند و لباس بازتری انتخاب کنند (دقت کنید: نه به خاطر باور به آزادی پوشش، بلکه با هدف اولیه جلب مخاطب با خیرگی وقیحانه به اندام‌شان)، کافی است که در قالب دلقک‌های آنلاین ظاهر شوند، هزاران کشته و مرده و موافق و مخالف پیدا کنند. کامنت‌های متضاد با ادبیات سخیف، کامنت‌دانی آنها را پر می‌کند و ناگهان می‌بینند که می‌توانند به سود مالی هم دست پیدا کنند و به قول خودشان تبدیل به اینفلوئنسر (Influencer) بشوند! اینها در درون خودشان گاهی از این نوع مشهور شدن راضی نیستند، پس سعی می‌کنند که گاهی ژست‌های روشنفکرانه بگیرند، مثلا مسائل جنسیتی را در قالبی بسیار ابتدایی و به صورت غیرعلمی با ادبیاتی کوچه بازاری برجسته می‌کنند. گاهی ادعا می‌کنند که برای اینکه اندیشه‌شان را همه‌گیر کنند، ترجیح می‌دهند که شخصیت‌ آنلاین‌شان ترور شود و علت همه این مسخرگی‌هاشان همین است.

در ادامه بحثم روی کاربران دسته چهارم تمرکز می‌کنم. با عنوان یک کاربر چه رفتاری باید با این ستاره‌های دسته چهارم باید بکنیم؟
چیزی که تا حالا بیشتر مشاهده شده این بوده که بیشتر ماها، حتی اگر رفتار آنلاین اتوکشیده داشتیم، با تمنای اینکه از جو خبری شبکه‌‌های اجتماعی دور نمانیم و متوجه حاشیه‌های آن باشیم، این کاربران را هم دنبال می‌کردیم. اصلا چه بسا شمار قابل توجهی از دنبال‌کننده‌های این ستارگان از همین دسته باشد. اما این محبوب‌سازی و ستاره‌سازی‌ها مگر چه مشکلاتی می‌تواند در بر داشته باشد:
۱- جفا به خود این کاربران
این افراد چند صباحی می‌آیند و می‌درخشند و ستاره می‌شوند. حرف‌ها و کردارشان که تکراری و عادی شد، متعاقب بالا رفتن آستانه تحریک اجتماعی، میزان توجه به آنها به میزان قابل توجهی کاسته می‌شود و آنها می‌مانند و سرخوردگی روانی. اصلا ممکن است متعاقب فیلتر فرضی یک شبکه اجتماعی، ناگهان کل مخاطبان یکی از این ستاره‌ها ریزش پیدا کنند و آنها چون مجدد نمی‌توانند با همان تکنیک‌ها مخاطب جمع کنند، به شدت ناامید می‌شوند. در مورد حادثه اخیر دیدیم که یک تغییر سیاست یوتیوب در شیوه نمایش ویدئو در سرچ‌های اینترنتی یا محدودسازی سنی ویدئوها باعث افت شدید تعداد بیننده عامل حادثه ساختمان یوتیوب شد و او را به جایی رساند که اقدامی غیر قابل باور را انجام داد. یک موضوع دیگر این است که در محیط واقعی اگر ما همکاری داشته باشیم که کرداری عجیب و خارج از عرف داشته باشید، دیر یا زود مکانیسم‌هایی برای مشاوره و کنترل رفتار او ایجاد خواهد شد، اما در محیط آنلاین، چنین مکانیسم کنترلی وجود ندارد. تنها چیزی که گاهی اعمال می‌شود، ریپورت کاربر و بعداز کار افتادن اکانت او یا محدود شدن او است. این کار مسلما کار درمانی و مشاوره‌ای برای کاربر دچار کمپلکس‌های احتمالی انجام نمی‌دهد. پس کاربری که احیانا از شدت تنهایی، فقر مالی یا احیانا مشکلات روانپزشکی و شخصیتی دست به گریبان است تا مدت‌ها همچنان به رفتار خود ادامه می‌دهد.
۲- جفا به خودمان
خواه ناخواه دیدن ویدئوها و نوشتار این اشخاص وقت‌مان را می‌گیرد و از هدف اصلی دورمان می‌کند. گاهی هم خون‌مان به جوش می‌آید و با دیدن این همه حرف و حدیث بیهوده پیرامون این افراد با خودمان فکر می‌کنیم که بهتر است زیاد روی کار خودمان تمرکز نکنیم، چون دست آخر جامعه به سخیف‌ترین رفتارها اهمیت می‌دهد و دیگران را به هیچ می‌انگارد. حتی برای مثال، مطابق الگوریتم‌های نمایش مطلب در اینستاگرام، وقتی شما چند بار ویدئوی یکی از این ستارگان را دیدید، در دفعات بعدی ورود به اینستاگرام ویدئوهای بیشتری از این ستارگان به شما نشان داده می‌شود!
۳- جفا به کاربران دردمند و آنهایی که کارشناسان و تحلیل‌گران واقعی جامعه هستند
شما به دنبال کردن اکانت‌های این افراد، فراهم آوردن یک اکوسیستم اقتصادی برای آنها و بی‌توجهی به افکار و اقدامات کاربران اندیشه‌ورز باعث می‌شوید که آنها در چرخه معیوب خودخوری و تولید محتوای کمتر گرفتار شوند و رفته رفته محو شوند.
۴- جفا به جامعه
و سرانجام این ستاره‌سازی کاذب ما در «شب‌های عاری از ماه» ما باعث می‌شود که مشکل از جایی به صورت انفجاری رخ بنماید، مثل همین حادثه تیراندازی در ساختمان یوتیوب. یا اینکه به صورت خزنده و ناملموس این امر باعث تنزل اخلاقی جامعه، تقبیح فکر و ارجمند شدن پوچی‌ها شود. پیشنهاد می‌کنم که کسانی را که دنبال می‌کنید به صورت پیوسته بپالایید، در فورواردهای خود دقت کافی را انجام بدهید. شما با دنبال نکردن این اکانت‌ها مطلقا چیز از دست نمی‌دهید، بلکه هر روز چند دقیقه زمان می‌خرید که می‌توانید به ورزش یا مطالعه کاغذی اختصاص بدهید. نه! با عبارت همه فلانی را دنبال می‌کنند، دنباله‌روی کور نباشید. سعی کنید اکانت‌ها را با توجه با ماهیت آنها و کاربرد آنها برای خودتان و نه توجه به تعداد قبلی دنبال‌کننده‌ها، شناسایی و دنبال کنید.