دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

گنج عشق ـ به یاد فریدون فرخزاد

از غم عشق در این خانه نهانیم هنوز
جمله دیروز و به فردا نگرانیم هنوز

گر چه از خویش بریدم و تهی باده شدیم
عاشق عشق جهان بین جهانیم هنوز

با بهار آمد و با برف شد آن باد صبا
ما اسیرسفر باد خزانیم هنوز

کاش می‌آمد و می‌دید پریشانی دل
آنکه پنداشت همه بی‌خبرانیم هنوز

ای دل از خلوت ما راه به بیراه مزن
کاندرین خلوت اندیشه زبانیم هنوز

درد ما را به کجا می‌برد این قافله عمر
ما در این گرگ‌سرا نای شبانیم هنوز

شعر از: فریدون فرخزاد


آه از فقر دل خویش چه گویم به رفیق
در زمانی که پر از تاب و توانیم هنوز

عشق گنجی‌ست که هر کس نتواند دیدن
دیده ایم و زپی اش پای فشانیم هنوز

نوامبر 1987 ـ لس‌آنجلس، کالیفرنیا