حمید امجد را بیشتر با صحنه و تئاتر میشناسیم (پستوخانه، بیشیر و شکر، شب سیزدهم و...) تا سینما و وقتی قرار است راجع به حمید امجد فیلمساز صحبت کنیم خیلی سخت است بدون در نظر گرفتن آن پیشینه تئاتری راجع به نخستین اثر سینمایی وی وارد بحث شد.
«آزمایشگاه» مثل اغلب درامهای کمدی چندین دهه فیلمسازی در ایران داستان پسر فقیری است که عاشق دختر زیبا و ثروتمندی میشود و کل رویدادهای کمدی و رمانتیک فیلم حول این محور فانتزی عشق فقیر به غنی شکل میگیرند. این ژانر به قدری در سینمای ما و در آثار فیلمسازان متعدد تکرار شده که گاهی انجام یک مقایسه و طبقهبندی منصفانه بین آثاری که با این زیربنای داستانی شکل گرفتهاند بسیار مشکل مینماید.
در پایان باید اشاره شود همانند تمامی نقدهای سینمایی نوشته شده در این وبلاگ، به دلیل فقدان تخصص نزد نگارنده از وارد شدن به مسائل تخصصی و فنی فیلم پرهیز میشود و واکاوی سایر مؤلفههای غیرداستانی فیلم را باید به مطالعه و بررسی آثار منتقدان حرفهای سینما واگذار نمود.
پینوشت: پس از وقوع دو قطبی «جدایی نادر از سیمین ـ اخراجیها» و ورود نزاعهای سیاسی و اجتماعی به عرصه سینما یک فضای تبلیغاتی نه چندان هنری گریبان سینمای ایران را گرفته است و نگارنده معتقد است پیامدهای این برخورد فکری به وفور در آثار منتقدان سینمایی و گردانندگان فضای فکری و فرهنگی جامعه مشاهده میشود. لذا با وجود همه محدودیتهای نامطلوبی که دستگاه فرهنگی حاکم برای فیلمسازان غیردولتی ایجاد کردهاست همینکه در تقابل با افرادی چون فرجالله سلحشور و یا مسعود دهنمکی فضای فیلمسازی برای کسانی نظیر حمید امجد فراهم باشد را باید به فال نیک گرفت هرچند فیلمشان به مذاق خوش نیاید و همانند همه مدیومهای داخلی بیانگر همه واقعیتهای نامطلوب فرهنگی و اجتماعی جامعه بحرانزده ایران نباشد.
بالاخره آخرش چی امید جان ...عشق باید پیروز بشه یانه، من که فکر نکنم همیشه پیروز بشه.
نگارنده هم همانند شما منتقد این دیدگاه هست که عشق باید پیروز بشه حتما ـ چشمک