دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

کمدی رمانتیک با سس اضافه


نقدی بر فیلم «آزمایشگاه» نخستین فیلم بلند «حمید امجد»


حمید امجد را بیشتر با صحنه و تئاتر می‌شناسیم (پستوخانه، بی‌شیر و شکر، شب سیزدهم و...) تا سینما و وقتی قرار است راجع به حمید امجد فیلمساز صحبت کنیم خیلی سخت است بدون در نظر گرفتن آن پیشینه تئاتری راجع به نخستین اثر سینمایی وی وارد بحث شد.

«آزمایشگاه» مثل اغلب درام‌های کمدی چندین دهه فیلمسازی در ایران داستان پسر فقیری است که عاشق دختر زیبا و ثروتمندی می‌شود و کل رویدادهای کمدی و رمانتیک فیلم حول این محور فانتزی عشق فقیر به غنی شکل می‌گیرند. این ژانر به قدری در سینمای ما و در آثار فیلمسازان متعدد تکرار شده که گاهی انجام یک مقایسه و طبقه‌بندی منصفانه بین آثاری که با این زیربنای داستانی شکل گرفته‌اند بسیار مشکل می‌نماید.



چیزی که در این بین «آزمایشگاه» را متمایز می‌سازد تلاش فیلمساز برای ایجاد یک نقد اجتماعی زیرپوستی به روابط افراد در محیط‌های کاری نه چندان مناسب جامعه ایران و مؤلفه‌های غیردوست‌داشتنی آن نظیر نگاه ابزاری و غیرانسانی به زنان شاغل، چشم و هم‌چشمی، ریاکاری، زیرآب‌زنی و غیره و غیره می‌باشد. هرچند به عقیده نگارنده رجعت داستان در پایان‌بندی فیلم به فانتزی کلاسیک و نخ‌نمای «در نهایت عشق پیروز است» به این تلاش فیلمساز لطمه زیادی وارد کرده و باعث شده بیشتر منتقدین به جای تشویق و تعریف از فضاسازی خوب داستان آنرا اثری کلیشه‌ای و در امتداد سینمای فیلم‌فارسی و یا نئوفیلم‌فارسی قلمداد نمایند (برای مثال این مطلب و یا این مطلب و یا این مطلب را ملاحظه فرمایید). شاید اگر سکانس سرگردانی نیلوفر (با بازی باران کوثری) در کوچه و خیابان که ناشی از تلاش نافرجامش برای احقاق حقی بوده‌است به عنوان پایان فیلم انتخاب و بر پرده سینما نقش می‌بست (هرچند این خط سیر داستانی هم در آثار زیادی تجربه شده بود) بیشتر این انتقادات را می‌شد غیرمنصفانه و با جهت‌گیری تخریبی قلمداد کرد. در آن صورت «آزمایشگاه» یک فیلم اجتماعی تلخ محسوب می‌شد که سرشار از فضاهای طنز و کمیک بوده و احتمالا بیشتر مخاطبانی که با هدفی غیر از سرگرمی به سالن‌های سینما می‌روند را راضی‌تر نگه می‌داشت. اما از سوی دیگر مشکلات فیلمسازی، دغدغه سازندگان برای برگرداندن سرمایه کار و مسائلی از این دست گریبانگیر دست‌اندرکاران فیلم می‌شد و به نظر می‌رسد امجد با توجه به این مسأله ترجیح داده بسیار واقع‌گرایانه در نخستین حضور سینمایی‌اش به عنوان کارگردان و فیلمساز چنین ریسکی ننموده و از از دست دادن بدنه جامعه سینمارو پرهیز نماید.

در پایان باید اشاره شود همانند تمامی نقدهای سینمایی نوشته شده در این وبلاگ، به دلیل فقدان تخصص نزد نگارنده از وارد شدن به مسائل تخصصی و فنی فیلم پرهیز می‌شود و واکاوی سایر مؤلفه‌های غیرداستانی فیلم را باید به مطالعه و بررسی آثار منتقدان حرفه‌ای سینما واگذار نمود.


پی‌نوشت: پس از وقوع دو قطبی «جدایی نادر از سیمین ـ اخراجی‌ها» و ورود نزاع‌های سیاسی و اجتماعی به عرصه سینما یک فضای تبلیغاتی نه چندان هنری گریبان سینمای ایران را گرفته است و نگارنده معتقد است پیامدهای این برخورد فکری به وفور در آثار منتقدان سینمایی و گردانندگان فضای فکری و فرهنگی جامعه مشاهده می‌شود. لذا با وجود همه محدودیت‌های نامطلوبی که دستگاه فرهنگی حاکم برای فیلمسازان غیردولتی ایجاد کرده‌است همینکه در تقابل با افرادی چون فرج‌الله سلحشور و یا مسعود ده‌نمکی فضای فیلمسازی برای کسانی نظیر حمید امجد فراهم باشد را باید به فال نیک گرفت هرچند فیلمشان به مذاق خوش نیاید و همانند همه مدیوم‌های داخلی بیانگر همه واقعیت‌های نامطلوب فرهنگی و اجتماعی جامعه بحران‌زده ایران نباشد.

نظرات 1 + ارسال نظر
علیرضا مجابی جمعه 23 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 05:42 ب.ظ

بالاخره آخرش چی امید جان ...عشق باید پیروز بشه یانه، من که فکر نکنم همیشه پیروز بشه.

نگارنده هم همانند شما منتقد این دیدگاه هست که عشق باید پیروز بشه حتما ـ چشمک

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد