«۱» نوشت: سانتیمانتالیسم واژهای توصیفی در هنر و ادبیات است که به چشمداشت نویسنده یا هنرمند به وقوع نوعی واکنش عاطفی از سوی مخاطبانش اشاره دارد که با واقعیت موجود در اثر هنری تناسبی نداشته باشد و یا زمینه لازم برای آن فراهم نشده باشد. یعنی فرضا اگر اثر رئالیستی باشد برداشتی سورئالیستی در مخاطب رخ بدهد و یا برعکس از اثری که قصد آن نمادسازی باشد یک برداشت واقعی و نامربوط به منصه ظهور برسد. یک مثال مشهور در این زمینه مربوط به سال 1386 میشود که انتشار یک کمیک استریپ در روزنامه ایران برداشت ضدقومیتی در اذهان برخی از مخاطبان آن نشریه ایجاد کرد و با اینکه مانا نیستانی (خالق اثر) چندین بار در مصاحبهها و موقعیتهای مختلف صراحتاً اظهار داشت که قضیه اینگونه نبوده باز هم این برداشت سانتیمانتالیستی تداوم داشتهاست.
«۲» نوشت: امروزه به دلیل گسترش ارتباطات و شکلگیری نوعی دهکده جهانی حدود و بروز سانتیمانتالیسم از عرصه هنر خارج شده و به بسیاری از چارچوبهای عرفی و اجتماعی زندگی مدرن نفوذ دارد. برای مثل پدیده مد و پیروی از مد در پوشش و گفتار از زمان تولد رسانه در قرن بیستم همیشه یک واقعیت فراگیر اجتماعی بودهاست. اما ورود سانتیمانتالیسم به آن عرصه باعث میشود فرضاً یک لباس نهچندان متعارف با عرف اجتماعی چنان جنبه زیباشناسانه در ذهن کسی که آنرا میپوشد ایجاد نماید که وقتی آن طرف با اعتراض و انتقاد مواجه میشود سریعاً خودش را پشت ادبیات گفتاری نه چندان منطقی پنهان کرده و اشخاص معترض را سطحینگر یا متحجر و غیره و غیره برشمارد. به عقیده نگارنده وجود این پدیده هم در حوزه مد و نمادهای اجتماعی نوعی سانتیمانتالیسم محسوب میشود. هرچند این مطلب مؤید آن نیست که با «سوسول» یا «بچه قرتی» نامیدن چنین افرادی و یا با برخوردهای غیرمعقولانه میتوان جلوی بروز و شیوع آنرا گرفت و غیره و غیره.
«۳» نوشت: سانتیمانتالیسم وقتی وارد عرصه شبکههای اجتماعی میشود ابعاد نامطلوبتری پیدا میکند زیرا به دلیل گسترده بودن ابعاد ارتباطی در مدیومهای اجتماعی نوعی برداشت سطحی و نادرست از مسائل روزمره در بین افراد منتشر میشود که شدیدا ایشان را به همرنگ جماعت شدن ترغیب مینماید. در چنین فضایی اگر فرد قدرت تشخیص درستی نداشته باشد مرعوب چنین فضایی خواهد شد و ممکن است اظهارنظرها و رفتارهایی داشته باشد که دقیقا بیانگر تمام وجهه شخصیتیاش نباشد. «جو زدگی» اصطلاحی است که در عرف برای توصیف چنین حالتی بکار برده میشود.

«۴» نوشت: با مرور مختصری به محتواهای منتشر شده در اغلب شبکههای اجتماعی میتوان به وفور این مطالبه برای «جوگیر شدن» را در نوشتهها و تصاویر مشاهده کرد. «لایک بزنید» به سلامتی فلان شخص یا به قصد تأیید فلان واقعه در فیسبوک یا در توئیتر فلان چهره مشهور «Follow کنید» نمونههایی از این دست هستند که در کنار شیوههای سنتی مانند انتشار پندهای بزرگان و یا تصاویر آنچنانی از هنرمندان و مدلهای لباس شدیداً فضای تنفس در این شبکهها را با آلایندههای نامطلوبی پر کردهاند. مثال آلایندههای هوا را از این نظر مطرح میکنم که همانطور که در بحث هوا با کاهش استفاده از خودروهای شخصی و استفاده از سوختهای غیرفسیلی و غیره و غیره میتوان تا حدود زیادی مشکل را حل کرد در موضوع بحث این نوشتار نیز تنها راه مقابله با اثرات نامطلوب مطرح شده به تعبیری «سانتیمانتالیست نبودن» است و این مهم تنها با مطالعه تفکر و به دست آوردن آگاهی و درک درست از موقعیتها و مفاهیم میسر میباشد و متأسفانه عموم مردم چندان تمایلی به آن ندارند چون سانتیمانتالیست بودن خیلی سادهتر از سانتیمانتالیست نبودن است.
پینوشت: عکسها و تصاویر انتخابی هستند و نگارنده قصد انتساب مستقیم آنها به محتوای نگارش شده را نداشتهاست ـ چشمک
آقا جان، تو اصلا با تکنولوژی مشکل داری...
مگه این زلزله آذربایجان به لطف امثال عکسهای پرت و پلای جنگ آمریکا در ویتنام به اوج قلل توجه نرسید؟!!!
فکر کن اگه زلزله بم از این جو بازیها داشتیم، چقدر حمایت بیشتر بود؟!!
مشکل اینه که آذمها دنبال تفریح و هیجان می گردن نه واقعیتهای بیمزه...
وای! حال خودم از این استدلال های خودم بهم خورد... :|
علاقه یا عدم علاقه به تکنولوژی ربطی به موضوع مطرح شده ندارد. اگر پوک و توخالی بار آمدن یک فرد پشت زرق و برق دستگاهها و فناوریهایی که برای استفاده خلق شدهاند و نه بازیگوشی، مشکل داشتن با تکنولوژی است؛ بله من با اینجور پیامدی مشکل دارم.
اطلاعرسانی در مورد زلزله و غیره و غیره را که میفرمایید ارتباطی به رویکرد من در بحث ندارد و متأسفم که باید بگم فقط فرافکنی به نظر میرسد
مشکل از نگاه سطحی به مسائل است که الته در متن عیر مستقیم و البته به درستی به اون اشاره شد