قصار در آمار: در طی هفت سال گذشته مجموعا 126 مطلب در این وبلاگ نگارش شده؛ یعنی به طور متوسط هر 21 روز یک مطلب جدید پست و به انتشار رسیده است. همچنین بر اساس گزارش سیستم بلاگاسکای این وبلاگ از بدو تأسیس تاکنون 72733 با مورد بازدید کاربران قرار گرفته که البته لزوما آمار دقیقی از فعالیت کاربران نیست اما با مبنا قرار دادن این تعداد بازدید در طی این مدت دیوار آزاد به طور متوسط روزانه 32 بار بازدید شده است. در ضمن از مجموع بازدیدهای انجام شده از این وبلاگ 15703 بازدید بر روی مشاهده پستهای منتشر شده متمرکز بوده که نشانگر این است که از هر پنج بازدید انجام شده یک مورد با هدف دنبال کردن مطلب مشخصی توسط کاربران صورت پذیرفته است. همچنین کاربران مختلف مجموعاً 593 بار در انتهای یادداشتهای منتشر شده کامنت و یادداشت نوشتهاند که به طور متوسط سهم هر پست وبلاگ 4.7 کامنت میباشد.
در خصوص دستهبندی مطالب، در این وبلاگ مجموعاً 126 پست وبلاگی در 9 گروه مختلف مطلب منتشر شده که همانطور که از شکل زیر پیداست به ترتیب عبارتند از:
پرونده ویژه (38 مطلب، 30.2% از کل مطالب)،
از نگاه دیگران (25 مطلب، 19.8% از کل مطالب)،
روزنگاریها (14 مطلب، 11.1% از کل مطالب)،
نقد سینمایی (13 مطلب، 10.3% از کل مطالب)،
شعرانه (11 مطلب، 8.7% از کل مطالب)،
مکاشفات درونی (8 مطلب، 6.3% از کل مطالب)،
فرهنگی ـ اجتماعی (7 مطلب، 5.6% از کل مطالب)،
چهارفصل بلوغ (5 مطلب، 4.0% از کل مطالب) و
داستان کارتونی (5 مطلب، 4.0% از کل مطالب). همچنین سال 1391 با انتشار 41 پست (به طور متوسط 3.4 پست در ماه) پر مطلبترین سال وبلاگ و سال 1388 با انتشار تنها 5 پست کممطلبترین سال این وبلاگ بودهاند.
پینوشت: امروزه بسیاری از وبلاگنویسان (از جمله تنی چند از دوستان نگارنده) به دلایل مختلف دست از به روزرسانی بلاگهایشان برداشته و به سرویسهای اجتماعی دیگر مهاجرت کردهاند. به همین دلیل قطعاً وبلاگنویسی رونق گذشته را ندارد و ممکن است وبلاگستان رسانهای رو به زوال به نظر برسد؛ اما به عقیده نگارنده با خروج جمع بزرگی از توده مردم از فضای وبلاگستان و سرازیر شدن آنها به شبکههای اجتماعی دیگر فضا برای نوشتن صاحبان اندیشه بیش از پیش گشوده شده و به جای افسوس باید به خروجی وبلاگهای همچنان به روز امیدوار بود. دیوار آزاد با تکیه به همین ایده همچنان به روز میشود و امید است مطالب آن چون گذشته مورد توجه خوانندگان محترم قرار داشته باشد.
سلام
بنده همونیم که پوست خربزه انداخته D:
بنویس برادر که من هم با نظر شما در مورد وبلاگ موافقم هرچند که فرصت وبلاگ نویسی ندارم و از رسانه های اجتماعی مانند فیسبوک هم به عنوان یک مدیای تبلیغاتی استفاده می کنم اما وبلاگ به نظر من هم با حذف و کمتر شدن افرادی که روزمره نویسی می کردند بیشتر به شکل محلی برای تولید محتوای ارزشمند دراومده.
بنویس که می خونیم.
تولد مجددا مبارک
آقای پوست خربزه! لینکت رو به متن اضافه کردم!
اول از همه تولد خودت و وبلاگت مبارک. بعد هم این که فکر نکنی وبلاگت رو نمیخونیمها. میخونیم؛ یعنی همیشه میخوندیم و همینطور میخونیم ولی ساکتیم. نیازی هم به دعوت نداریم.
اما در مورد چیی که تو گفتی و ساسان تأییدش کرد باید بگم که یه خوشخیالیئه اینی که شما فرمودید. وبلاگ هم مثل هر شبکهی اجتماعی دیگه سرویسیئه با هزینههای خاص خودش برای گردانندگانش. اگر از یک حدی بیشتر از رونق و گسترش بیفته، مثلِ همهی شبکههای اجتماعیِ مرحومِ دیگه از اورکات گرفته تا گوگلریدر و این آخری فرندفید صرفهی اقتصادیاش رو از دست میده و در نتیجه جمع میشه. به همین خاطره که باید کمکم آمادهی چنین وضعیتی در مورد وبلاگها هم باشیم که انگار از بقیهی شبکههای اجتماعی سگجونتر بودن که با وجودی که پنج سالی میشه که روی دور افولاند ولی هنوز جمع نشدن.
ممنون از شما
البته در اون بخش صحبت که فرمودین وبلاگنویسی هم درش تخته میشود موافق نیستم؛ چون وبلاگستان حدودا 1.5 تا 2 برابر شبکههای اجتماعی اینترنتی قدمت دارد و همچنان پابرجا است. برای مثال پرشین بلاگ که یک بلاگر ایرانی با سرمایه و مسئولیت محدودی است در سال 2002 (دو سال قبل از فیسبوک) تأسیس شده و با وجود اینکه سرویس بلاگ را فقط برای فارسی زبانان فراهم میکند هنوز سر پا است. البته نمیتوان منکر افول نسبی وبلاگنگاری در حضور رقبا بود.
استدلالت بیمعنیئه. قدمت بقا نمیآره. این استدلال برای من و تویی که کارمون نرمافزاره جای تعجب داره. هر بقایی انگیزه میخواد. اگر منابعی که خرج نگهداشتنِ شبکهی اجتماعیای بشه از درآمدش بیشتر باشه و رشدِ معقول نداشته باشه و حتی در این مورد خاص افول داشته باشه هیچ آدم عاقل و غیرنوستالژیبازی نیست که وقت و منابعش رو برایش هدر بده. روی اسب مرده شرط نمیبندند. از این گذشته، سادهاندیشانهست که فکر میکنی چیزی در جهان به همان شکلی که بود باقی میمونه. اون هم نه در دنیای مادی، بلکه دیجیتال که هر سال در اون برابر یک قرن در فنآوریهای دیگه پیشرفت ایجاد میشه و تغییر میکنه.
والا من استدلال پیچیدهای نکردم اتفاقا خیلی black box مثال زدم در قیاس پرشین بلاگ با فیسبوک؛ اصلا پشت پرده قضیه اداره شبکه های اجتماعی مد نظرم نبوده. به نظرم business model وبلاگ با شبکه های اجتماعی فرق دارد. ممکن است شبکه های اجتماعی سودای ارائه خدمات بلاگری هم داشته باشند و چه بسا در این خصوص موفق هم باشند. اما مراد من از اشاره به بلاگرها کسب و کاری است که به من شما اجازه وبلاگ نویسی میدهد و فقط در صفحات ما بر خلاف خواسته ما تبلیغاتی هم پخش میکند برای کسب درآمد خودش و جبران هزینه هایش. مسأله تجارت و الزامات تغییر تکنولوژی و اینها مستقیماً به موضوع بحث نگارنده مربوط نیست. ارائه خدمات بلاگ در ازای نمایش آگهی یک مدل کسب و کار است نه یک برند و یا یک سرویس و یا یک محصول. با توجه به رشد دائمی بازار اینترنت و دیجیتال به نظر میرسد مدلهای کسب و کار (خصوصا اگر material آنها دیجیتال باشد) در طول زمان از بین نمی روند و فقط ارتقاء پیدا میکنند. نگارنده معتقد است سهم دمده شدن وبلاگ نویسی (بدلیل خروج عامه مردم از وبلاگستان و سرازیر شدن آنها به شبکه های اجتماعی) در افول این پدیده بیشتر از کهنه شدن و عقب افتاده بودن آن است و به این موضوع به چشم فرصت نگاه میکند چون سطح خوانندگان فهمیده و اهل تفکر وبلاگستان در قیاس با سایر کاربرانی که گاهی اوقات وبلاگ هم نگاه میکنند ارتقاء یافته است (هم کمی و هم کیفی). لذا حتی اگر وضعیت فعلی را نوعی قرون وسطی تلقی کنیم که در پایان آن دیگر وبلاگستان وجود نخواهد داشت؛ باز هم فوندانسیون رنسانس آتی اداراکات اجتماعی و فرهنگی مردم را در مقطع زمانی فعلی از طریق وبلاگ محکم تر میشود بنا کرد تا از طریق فیسبوک و یا وایبر.
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ