دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

دیوار آزاد

اجتماعی ـ فرهنگی ـ طنز

همه چیز در مورد ما (All About Us)


«۱» نوشت: چندی پیش به مراسم عروسی یکی از دوستان (در تصویر، نفر سوم از سمت چپ) رفته بودم. به هنگام خداحافظی و ترک مجلس، دوست عزیزی (در تصویر، نفر پنجم از سمت راست) با عتاب و ناراحتی جمع را مورد خطاب قرار داد که این چه وضعیتی است و چرا دوستی ماها هر چه بیشتر به جلو می رویم کمرنگ تر و کمرنگ تر می شود و قس علی هذا. بحث طولانی آن شب و نقطه نظرات حاضرین در نهایتاً به جمع بندی مشخصی نرسید. چند روز بعد به همراه دوست دیگری راهی سفر به شمال کشور بودم و مباحث مطرح شده در آن شب را با وی در میان گذاشتم. پیشنهادی در این بین مطرح شد، مبنی بر اینکه برای رفع برخی سوءتفاهمات دیداری میان عزیزان تنظیم شود. نهایتاً علیرغم پیگیری مختصری که انجام پذیرفت، به دلیل پراکندگی گسترده افراد این دیدار محقق نشد و مباحث چون گذشته سربسته ماند. لذا ابتدا تصمیم گرفتم که یه فضای مجازی را برای تبادل نظر میان افراد ایجاد کنم تا به غیر از بحث همزمانی اظهار نظرها، باقی موارد برای پیگیری بحث مربوطه فراهم شود. اما از آنجا که ظاهراً سرزدن به وب نوشته های دوستان نیز در جمعیت آفت زده ما هم شامل مرور زمان شده است، تصمیم گرفتم کمی پا را فراتر گذاشته و برخی مسائل را که مشکل زا بوده و بنده در جریان آنها هستم مطرح کنم تا فضای گفتگوی مورد نظر رونقی پیدا نماید. این نوشته به تدریج به روزرسانی می شود تا فضای بحث و گفتگو مجدداً شکل بگیرد.


«۲» نوشت: فرود در روابط دوستانه ما، یک امر طبیعی ناشی از بالا رفتن سن و افزایش مشغله های زندگی است و یا دلایل دیگری هم دارد؟
به نظر من غیر موارد مطرح شده، دلایل دیگری هم مطرح هستند. دوستی میان ما به دلایل گوناگون تری یکپارچگی گذشته خود را از دست داده و به فرم جزیره های سرگردان امروزی در آمده است. یکی از مهمترین دلایل به زعم من شکل گیری جزیره ها قبل از اعلام وحدت میان افراد هستش. با وجود آنکه همیشه (برای نمونه این مطلب را مشاهده نمایید) به رضا معترض بودم که چرا در یکی از گردهمایی ها بحث طیف طیف بودن جمع را به میان کشید، اما متأسفانه این مسأله حقیقت داشته و طیف شدن افراد جمع بین سالهای آغازین (۸۰-۸۱) تا هنگام وقوع Incident در بین سالهای ۸۷-۸۸، با یک روند تدریجی در حال شکل گیری بوده است. به عبارت دیگر با ایجاد یک تشکل دانشجویی علمی  (کمیته فعالیت های فوق برنامه گروه کامپیوتر دانشگاه علوم و فنون مازندران) در میانه سال ۱۳۸۲، که ایده مشترکی از مسعود هاشمیان و تنی چند افراد حاضر در عکس بالا بود، اعلام وحدت موقتی بین لایه هایی از دوستی های ناهمسان صورت پذیرفت و متأسفانه به دلیل عمیق نبودن نگهدارنده های این اتصال (امری که بعدا برای جمعیت های دوستانه دیگری نیز قابل پیش بینی بود و به نظر من آنها با عبرت گرفتن از سرانجام ما، رفاقت هایشان را نجات دادند)، با فروکش نمودن تب ماجراجویی های برگزاری مسابقه ACM در سالهای ۸۳ و ۸۴ این وحدت عملاً از بین رفت و کثرت قبلی، که به دلیل برخی ناملایمات و حب و بغض ها، اینک عمیق تر هم شده بود مجددا به منصه ظهور رسید.


«۳» نوشت: «زندگی به سبک ایرانی» یا «هرکسی فقط به فکر خودش است».

جمله بالایی بحث ساده ای را مطرح می کند. وقتی زندگی روزمره جامعه پر است از خودخواهی و همه شئون زندگی را تعریف کردن از مرکز مختصاتی به نام «من»، آنوقت چه انتظاری است که آدمها ناچیزی مثل ما تافته ای جدا بافته از جریان عادی زندگی به سبک ایرانی باشند؟ «فکر خود بودن» فی نفسه بد نیست و لازم هم هست برای حفظ بقا در محیط؛ لیکن مشکل هنگامی بروز می کند که تقسیم منابع برای ارضای خواسته های «من» از فرم طبیعی خارج شده و با خواسته های «من» دیگری تداخل نماید. به جرئت ادعا دارم مهمترین دلیل از هم پاشیدگی جمع ما این تداخلهای همواره در حال وقوع بوده است. اصلاً دوست ندارم وارد بحث مصادیق بشوم که عاقلان خود دانند.


«۴» نوشت: «سکوت قبرستانی» خوب نیست.

می گویند ریاکاری و غیبت دو روی یک سکه هستند. از هر دوی اینها بدتر بی تفاوتی است. یعنی وقتی مشکلی پیش می آید میان دوستان، به جای پادرمیانی نباید جیم شد و رفت. ۷ الی ۸ سال قبل، من با یکی از دوستان قطع رابطه کردم. به دلایل بچه گانه ای که هر دو خوب می دانیم چقدر واهی بود. اما هیچکس برای حل مشکل پا به میان نگذاشت. همه فقط تماشا کردند و دست تکان دادند. ما سه سال از بهترین سالهایی که می توانستیم در کنار هم باشیم را از دست دادیم. چند مورد مشابه این سراغ دارید در ذهن تان که به دلیل بی تفاوتی جمع و یا جبهه گیری نادرست، مشکلی لاینحل مانده است؟ آیا بعد از فروکش کردن اختلافات اولیه، کسی پیشقدم شد برای حل و فصل موضوع؟ Exactly Not. ما فقط ناراحتی هایی که نسبت به یکدیگر داشته و داریم را کهنه کرده ایم و اصلاً مسأله ای حل نشده؛ از آن هم بدتر، در برخی موارد به دلیل غیرقابل بازگشت شدن سیر حوادث فقط به خاک سپرده شده است.


«۵» نوشت: روابط بی ساختار، بلای جان دوستی

یکی از مشکلات قابل اشاره در مورد ما، کاتوره ای بودن فرم آشنایی ها و رفت و آمدها است. دوستی مانند یک نوزاد است که مدام در حال آموختن می باشد. اگر ما به عنوان والدین به این کودک کنجکاو آموزش های لازم را ندهیم و او را در محیط به حال خود رها کنیم، اگر به خودش آسیب نزند، قطعاً به ما آسیب خواهد زد. این که گفتم تمثیلی بود که به نوعی در ارتباط با ما رخ داده است. دست انداختن یک نفر در جمع به صورت گروهی، تقلیل ارتباط از دیالوگ داشتن به گردهمایی برای بازی کردن، چشم و هم چشمی بر سر دوستی با فلان دختر یا بهمان پسر، عدم رعایت حریم شخصی ارتباط بین دختر و پسر، ایجاد مزاحمت و اخلال در  فرآیند عمیق شدن رابطه  های دوگانه با تشکیل کلوپی از روابط سطحی و به قولی گردشی و البته ده ها نمونه دیگر که امیدوارم عزیزان اگر در نظرات اشاره نمی کنند، حداقل به خاطر بیاورند. همه اینها باعث شده تا ارتباط دوستانه ما مانند یک جامد بی شکل مقاومت پذیری پایینی در برابر حوادث پیش رو داشته باشد. به همین دلیل هنگامی که کوران حوادث در سالهای بعدی از بعد زمان و مکان بین برخی از افراد با جمع فاصله انداخت، روابط بی ساختار نتوانست اولین موج گسست را خنثی نماید و دوستانی که برای ادامه تحصیل به خارج رفتند تقریباً محو شدند. موج دوم هم همینطور و موج سوم هم همینطور تا وضعیت فعلی که جز خاطره ای محدود به چند تا عکس چیز خاصی باقی نمانده است.


«۶ نوشت»: ازدواج هدف زندگی نیست.

ممکن است به نظر عجیب باشد، اما تجربه نشان داده است، رفتار و افکار برخی از «ما» (من جمله خودم) در بحث رابطه با جنس مخالف در سطوح مختلف (از دوستی ساده تا ازدواج) دچار تغییر و تحول فراوانی بوده است. به هر حال اکنون در سن و سالی هستیم که کمی از آن نوجوانی سالهای پیشین فاصله گرفته ایم و باید این مسائله را هم مدنظر داشته باشیم، زندگی آینده بدون بعضی وقتها گریز داشتن از مسائل روزمره در کنار دوستان، پیامدهای جالبی را به همراه نخواهد داشت. برخی ممکن است با این نظر مخالف باشند، که غرق شدن در زندگی خانوادگی با همسر، فرزندان و اقوام دور و نزدیک، هدف از تشکیل خانواده نیست. اما نگارنده بر این باور است که تشکیل خانواده در زندگی ما تنها یک ضرورت است و غایت نهایی به شمار نمی آید. ممکن است شرایط اقتصادی و اجتماعی بیشتر اوقات آینده زندگی ما را مصروف به رسیدگی به بام و شام خانواده نماید؛ اما تجربه نشان داده است یکی از بهترین راه های کاستن از فشار روزمرگی معاشرت با دوستان خانوادگی است. البته اگر دوستی در اطراف ما باقی مانده باشد...


«۷ نوشت»: چه باید کرد؟

بعد از طرح همه این دلایل و البته موارد دیگری که مطرح هستند و حضور ذهن نگارنده به آنها یاری نکرده، باید گفت چندین گزینه پیش روی «ما» است. البته گروهی از عزیزان پیشاپیش انتخاب های خود را انجام داده و به آن جامه عمل پوشانیده اند، لذا این نوشتار تنها این موارد را برای افرادی مطرح می کند که هنوز تصمیم مشخصی در خصوص آینده ارتباطات دوستانه شان اتخاذ نکرده اند. گزینه های پیش رو عبارتند از:

الف ـ رها کردن ارتباط دوستانه قطع شده قبلی و تلاش برای ایجاد روابط دوستانه جدید

ب ـ تلاش برای احیای دوستی های قدیمی

پ ـ یافتن راه حلی بین گزینه های الف و ب

ت ـ حفظ وضعیت فعلی و کاهش روز به روز سطح دوستی ها

اینکه کدام گزینه عملی تر است و کدام گزینه برای «ما» مناسب تر است، به نقطه نظرات و برنامه های تک تک آدمها بستگی دارد. اما آنچه قطعی است این است که در مقطع بغرنجی از زندگی به سر می بریم و هرچه انجام دهیم در سالهای آتی زندگی مان تأثیر به سزایی خواهد داشت.


پی نوشت: تصویر قرار گرفته در ابتدای متن جنبه تزئینی داشته و بودن و یا نبودن هر کدام از دوستان در عکس، در بر دارنده مقصود و منظور خاصی نیست.


نظرات 31 + ارسال نظر
فریاد خاموش سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:11 ق.ظ http://kochik.blogfa.com

سلام
خیلی نامردین
من نیستم جمع میشین تا من میام پخش میشین

بیام یه حالی ازتون بگیرم
امید به اون مو بلند ترک یه پس گردنی بزن از طرف منم به مملی تبریک بگو

به بقیه هم سلام برسون

نکبت عکس مال 2 سال پیشه. اگه میخوای حال کسی رو بگیری زیاد خودت رو به زحمت ننداز. تعداد دفعات جمع شدن بدون شما خیلی زیاد بوده!
مهمتر از عکس، متن بود که متأسفانه شما نظر خاصی راجع بهش نداشتی ظاهراً.

پ. پژوهش سه‌شنبه 5 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:41 ب.ظ

بحث متفرق شدن فقط شامل حال این مواردی که گفتی نمی‌شه. روابطی مثل روابط دانشجویی/هم‌کلاسی/هم‌کاری/هم‌خانگی شامل یک سری شرایطه که توش طرف‌های درگیر در وضعیت مشترکی قرار دارن. این وضعیت باعث می‌شه که اون‌ها تا وقتی که توی اون شرایط هستن با هم ارتباط تنگاتنگی داشته باشن. با دور شدن از اون شرایط و گستره شدن میدان زندگی آدم‌ها، آدم‌های زندگی هم تغییر می‌کنن. همیشه یک سری از آدم‌های زندگی بعد از گذشتن از دوره‌ای و رفتن به دوره‌ی دیگه باقی می‌مونن که تونستن رابطه‌ای فراموقعیتی با هم ایجاد کنن. و مابقی در حد «آشنا» که شامل خاطرات مشترک هستن قرار می‌گیرن. این افراد فراموقعیتی می‌شن دوستان باقی‌مانده، شراب چندین ساله.
اگه به روابطمون نگاه کنی، ما‌ها خیلی با هم طیف رنگارنگی رو درست کردیم. شایط یکی از دلایل دور شدنمون از هم اینه که این طیف فراموقعیتی نبوده. که باعث شده وقتی که از اون مقعیت گذر کردیم، در صورت ملاقات‌های بعدی فقط به ذکر خاطرات مشترک بگذرونیم و حرف مشترک دیگه‌ای با هم نداشته باشیم.
پی‌نوشت: هرچند، من توی این عکس نیستم و فکر نمی‌کنم جزو «ما»ی شما باشم. ولی خب، شما جزو «ما»ی من بودید و هستید.

عکس جنبه تزئینی دارد و منظور از «ما» همه کسانی است که مشترکاً همدیگر را می شناسیم (قطعاً شامل شما هم می شود) و متأسفانه هیچ وقت عکسی نگرفته ایم که همه ما در آن باشیم.
-----------------------------------------------------------------------------------
در خصوص نقطه نظرات شما هم بگم که این بحث «فراموقعیتی» که می فرمایید کاملاً صحیح است. در مجموعه این نوشته هم بنا بر این گذاشته شده که بتوان به چنین حالتی دست یافت. لذا نوشته شما جز آنکه بیان دیگری از صورت مسأله مطرح شده باشد و هارمونی همیشگی هنوز به طور جدی وارد بحث نشده و نیاز به طرح ایده های جدید دارد.

یاسینه چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 09:30 ق.ظ http://yassineh.blogfa.com

شاید گفتن این جمله خیلی خوب نباشه ، ولی دوستیا فقط تو یه لایه خاصی معنی پیدا میکنه اگر چیزی فراتر یا حتی پایین تر از اون لایه انتظار داشته باشی تازه میفهمی که تعریفت از دوست بودن اشتباه بوده
این موضوع رو من زمانی فهمیدم که دو نفر که فکر میکردم صمیمی ترینهای زندگیم هستن و خیلی جاها اونها رو خواهر خطاب میکردم به من ثابت کردن که اشتباه میکنم . در حقیقت بعد از اون زمان با همه خیلی خوبم ولی به هیچکس اونقدر نزدیک نمیشم که بهش بگم دوست ، و هه اطرافیانم رو تو دسته های دیگه تقسیم میکنم همکار هم دانشگاهی سابق هم اتاقی هم خونه ای ....
البته منکر محبت بین آدما نمیشم فقط میگم نمیشه ازشون انتظار یه رابطه عمیق رو داشت ، چون هر کس بهونه های خودش رو داره ، وقتی یه نفر زیاد برای یه رابطه انرژی صرف میکنه و پاسخ مناسب نمیگیره تازه متوجه میشه اون چیزی که اسمش رو دوستی گذاشته بوده دوستی نیست
اگه اینجوری به قضیه نگاه کنی خیلی راحت میشه فهمید که چرا آدما دوستیاشون کمرنگ میشه ............

خب، بنا به تعبیر شما، دوستی یعنی داشتن ارتباط با افرادی که در مکان و زمان بودن با آنها متضمن وجود منافعی (حالا چه یک طرفه و چه دو طرفه و چه چند طرفه) باشد. به نظر من این نگاه بدبینانه است یا همان چیزی که من بهش گفتم «زندگی به سبک ایرانی».
باید تعریف و مفهوم بهتری بتوان برای بحث دوستی مطرح کرد. استدلال شما فقط از بلاتکلیفی و هیچ بودن معنای دوستی بهتره و به نظر من بهترین روش نیست.

م.ط چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:51 ق.ظ

1- چرا من (دوست دیگر) تو عکس نیستم.
2-من با نظر یاسینه موافقم و این به نظر من همون تعریف داشتن از روابطه. یعنی از هر کس چگونه و چقدر توقع داشته باشیم و برعکس. بدونیم رو هرکس چقدر حساب کنی نه زیاد و نه کم. در ضمن باید این تعاریف رو گاهی هم بازنگری کنی.
3-چرا من (دوست دیگر) تو عکس نیستم.
4- بارها گفتم در سن ما دیگه نمی شه هی دنبال روابط جدید گشت(مثل اون دوسته دیگرمون م.ه) پس باید تعداد کمی از همون روابط قدیمو بسته به کشش و مایه شون عمق داد.
5-چرا من (دوست دیگر) تو عکس نیستم.

مثل اینکه این عسکه خیلی مشکل زا شده. برای توضیح بگم که فقط جنبه تزئینی داشته و بودن و یا نبودن شخصی در تصویر معنای خاصی به همراه ندارد.
----------------------------------------------------------------------------------
در رابطه با نقطه نظرات شما هم بگم، مطابق برداشت من ارتباط دوستانه را نمیشه با معیارهای کاسب کارانه سنجه کرد. به عبارت دیگر شما و یاسینه به سطحی از دوستی اشاره می کنید که در آن ارتباط باید Win-Win تعریف شود. این به نظر من بیشتر بده و بستان است و میشه «زندگی به سبک ایرانی» که در متن گفتم و «دوستی» مورد نظر ما در این مباحثه نیاز به تعریف و تعبیر بهتری دارد تا از چنین سرنوشتی که به آن دچار شده ایم رها شده و به سطح بهتری از ارتباط داشتن با آدم ها برویم.

امید نیک چهارشنبه 6 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:35 ب.ظ http://alef-mim-roshan.blogsky.com/

در توضیح عکس هم اصلاح کردم. نبودن هرکدام از دوستان در تصویر دلیل خاصی نداشته و عکس آمده در بالای پست فقط جنبه تزئینی دارد.

یاسینه پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:43 ق.ظ http://yassineh.blogfa.com

دیدی اشتباه کردی امید خان
همیشه تو نظر دادنت یه مقدار بی ملاحظه ای ، تعبیر من از دوستی واضح بود شما برداشتی به بدترین شکل جلوه اش دادی (البته بار اولی نیست که اینکارو میکنی )
منظور من از دوستی یه رابطه عمیق احساسی نه هیچ چیز فراتر از اون ، یه همراهی و همدلیه
خدا رو شکر که این همه آدمای دکور دور من که کمم نیستن هیچ وقت خاصیتی غیر از ضرر برام نداشتن چه برسه به منفعت
متاسفانه نوع دوستی شما آقایون بیشتر به منفعت طلبی شبیه تا چیزی که من گفتم
"نکته ای که باید فراموش نشه اینه که زندگی به سبک ایرانی چیزیه که همه ما میشناسیمش و با همین شیوه زندگی میکنیم مگر اینکه تجربه زندگی تو جای دیگه ای رو داشته باشیم و اگر نداریم نمیتونیم همه ابعادش رو به چالش بکشیم ، همه ما آدمای ایراد گیر هستیم که این به قول شما زندگی به سبک ایرانی رو درست کردیم "

البته من به برداشت شما جسارت نکرده بودم. به نتیجه گیری تان نقد داشتم. این بحث منفعت که میفرمایید آدم های دکور اطراف شما جز ضرر نداشتن ناظر به همین بحث هست که بعضی ها در دوستی به دنبال منفعت طلبی هستند.
رابطه احساسی عمیق که می فرمایید کاش کمی بیشتر بهش بپردازی. یکی از مشکلات جمع دوستانه ما اینه که این همراهی و همدلی که می فرمایید درصدش خیلی پایین هست.
راستی توجه داشته باشیم این مباحث قراره به ما کمک کنه وضعیت دوستی هامون رو بهبود ببخشیم و از گذشته درس بگیریم. و این اصلا به آن معنی نیستش که دیگران مشکلات ندارند در ارتباطات شون و آدمهای مساله دار فقط ماها هستیم. اما با این حال من اگر بی ملاحظه گی کردم شما به خانومی خودتان ببخشید. این زبان ما اخیرا خیلی تند شده از وقتی انگ بی تفاوتی بهم چسبوندن بعضی از دوستان.

زندگی به سبک ایرانی هم که می فرمایید نمیشه وقتی وسط گود هستیم بهش نقد وارد کرد. به نظر من اتفاقا وقتی وسط گود هستیم باید بتونیم نقدش کنیم. بیرون گود خیلی امکانات هست که ما مقایسه می کنیم و میگیم اینجاش بده و اینجاش باید اصلاح بشه. اما وقتی توش غرق هستیم دیگه از اون امکانات و معیارها خبری نیست. در این حالت اگر احساس کردی منتقدی نسبت به وضع موجود روی این حس انتقاد به سیستم باید کار کنی. خرده فرهنگ های جوامع به خدا همینجوری دستخوش تغییر می شن و هیچ آمپول و نسخه ای برای بهبودی از خارج از سیستم نمیاد هیچوقت

م.ط پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:25 ق.ظ

بعضی چیزا که می خواستم جواب بدمو یاسینه گفت:
1-شما برداشتی به بدترین شکل جلوه اش دادی.
2-خدا رو شکر که این همه آدمای دکور دور منی(یاسینه) که کمم نیستن هیچ وقت خاصیتی غیر از ضرر برام نداشتن چه برسه به منفعت و البته من هم همچنین.
و البته تر:
3-آقای عزیز این که بدونی رو هرکس چقدر می تونی حساب کنی کجاش بده بستونه؟ مگه من از Win-Win یا اندازه حرف زدم من گفتم باید بدونی. ممکنه بدونی که یک نفر خیلی به کمک نیاز داره و هیچوقت هم از اون به تو منفعتی نه رسیده و نه خواهد رسید ولی باز بهش کمک کنی. اینکه تو ذهن خودت می دونی که رابطه چه جوریه برات توقعی ایجاد نمی کنه و بعدا آزارت نمی ده.
در ضمن:
4-من احساس می کنم که این مشکل تو که سریع موضوع رو به نقطه بده بستان و منفعت طلبانه قضیه می بری. گویا ناخودآگاهت زیاد بدش نمی یاد ولی خود آگاهت یک تعریف زیبا از دوستی داره که نمی خواد به هم بریزه.
و نکته آخر:
5-این که می گین این خاصیت ایرانی(زندگی به سبک ایرانی) بودن است را نمی پذیرم چون ما مشاهده ای از خارج از ایران نداریم که بتونیم مقایسه کنیم. شاید این خاصیت انسان امروز یا خاصیت انسان شهر نشین امروز باشه مثلا.

۱- عزیز دلم ما برای فصل نیامدیم. بدون هیچ سانسوری هرچه دل تنگت میخواهد بگو (فقط فحش ندی یه وقت).
۲- در رابطه با جمله «روی هرکس چقدر می تونی حساب کنی» ما یا تفاوت در برداشت معنی از واژه داریم و یا نداریم. من چیزی را که خودم برداشت کرده بودم در پاسخ نقد کردم. توضیحی که الان شما اضافه کردی ناظر به همان برداشت من هست و لذا حرف شما صحیح است و بحث win-win در ذهن شما نبوده. اما فکر کنم در ذهن برخی از دوستان ما همیشه بوده. لذا شما نباید به خودت بگیری. متاسفانه بعضی اوقات یادمان میرود جمع ما از مهدی مدبر تا مهدی شه دوست توش جا شده بوده عزیز!
3- آقا این بحث ناخودآگاه و خودآگاه را تو را به خدا اینجا وسط نکشید (من یاد استدلال های مسعود هاشمیان میفتم: آدما در ناخودآگاهشون ... ). مساله بغرنج میشه و نمیشه راحت جمع و جور کرد حرف رو. شاید من اینجوری که شما میگی باشم. چون اخیرا کشفیات تاسف برانگیزی راجع به خودم و رفتارهای خودم داشتم، اما به جنبه های روانشناختی پرداختن یه کم مناقشه ایجاد می کنه و به نظرم دور می شیم از موضوع اصلی.
4- در رابطه با «زندگی به سبک ایرانی» یه جوابیه برای یاسینه در نظر بالایی نوشتم. مطالعه کن و اگر موافق نیستی و نظرت همچنان همین تعمیمی هست که الان مطرح کردی بازم باید بحث کنیم

هاله پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:39 ق.ظ http://halehmiri.blogfa.com

سلام امید....
خوبی؟ چه خبر؟؟؟
ای بابا... مگه می شه که یه روز برسه که ما واقعا شده باشیم؟؟
فکر نکنم... در مورد دوستی هم الان چون خیلی عصبانیی ام حرف نزنم بهتره

ای خانم، شما هم که همیشه عصبانی هستی.
فکر کنم شدن با عصبانیت تو ارتباط مستقیم پیدا کرده!
هر وقت عصبانی نبودی بیا. اینجا چینی نازک تنهایی من زود میشکنه

فریاد خاموش پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 12:41 ب.ظ http://kochik.blogfa.com

حیف دمه دستم نیستی
خوب چی بگم به نوشته

ببین مثلا من الان سید مهدی تو 4 ساعتیه منه ولی من تا دیشب که اون پسر استرالیاییه بهم گفت خبر نداشتم هرچند خیلی دنبال این بودم که خبر دار شم خوب مشکلات چند هفته پیشم نذاشتو من نتونستم به این رفیقمون کمک کنم و رفیقم تو غربت اذیت شد.

یا اون قضیه قهر رو من به شخصه نمی دونستم لذا کاری نمی تونستم بکنم بدم هر کی در این مورد یه نظر خاصی داره
یه جاهایی نمیشه گفت هوی امید پاشو روی خواب آلود این ترک رو ببوس یا ترکه بیا رو این کچل رو ببوس جان من تو باشی نمی گی به تو چه؟ من بگم خوب دوستتونم می گی خوب که چی؟ چیکاره ای تو این وسط؟

یه سری کارا رو نمیشه کرد بعد وقتی خودتون با 21 22 سال سن نفهمیدین خودت این موضوع رو من یا باقی کچل ها چیکار می تونن برات بکنن؟

کلا دوری ها مشکلات شخصی و مرتبط نبودن بعضی کارامون بهم دوری دوستی رو میاره
والسلام این بود انشای من
جان من حال کردی چی جوری در و دیوار رو بهم ربط دادم :دی

ساسان پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ب.ظ http://yahooma.blogfa.com

به نام خدا

سلام

1. خیلی خیلی از شما ممنونم که مثل همیشه به دنبال راهکاری برای حل مشکلات روابط دوستی ما به صورت عملی هستید.
2. ترجیح دادم این نوشته را قبل از خواندن نظرات دیگران بنویسم پس لطفاً در صورت بروز هرگونه مشکل و اختلال، به گیرنده‌های خود دست نزنید.
3. لطفاً برای جلوگیری از بروز اغتشاش، افرادی که خارج از جمع ذکر شده هستند و به توهماتی مانند "امید و بابک خطرناک" اعتقاد دارند، از درج نظر خودداری کنند. در صورت عدم رعایت این امر، لطفاً دوستان از پیگیری نظرات ایشان خودداری نمایند.
4. جناب آقای امید مجابی عزیز، لطفاً خصوصی بودن حریم این مطلب را ذکر کنید تا افراد متفرقه وارد بحث نشوند.

اما در مورد اصل مطلب:
1. متأسفانه در مراسم عروسی جناب آقای مملی، بنده اصلاً دعوت نبودم!!! که البته بخشی از این امر به دلیل کاهش حضور من در مراسم‌های مختلف است. اما در کل از مطرح شدن این موضوع بسیار خوشحال شدم.

ساسان پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:01 ب.ظ http://yahooma.blogfa.com

2. به نظر من فرود در روابط ما، هم ناشی از بالارفتن سن و افزایش مشغله ها بوده و هم دلایل دیگری دارد. این که دوستان ما به دلیل وجود مشغله‌های کاری، فرصتی برای دیدار یکدیگر ندارند امری کاملاً طبیعی است و در شرایط ایران که دائماً در جدل با بحران‌های اقتصادی و سیاسی و روحی هستیم اجتناب‌ناپذیر است اما از طرفی به نظر می‌رسد گاهی دوستان علاقه‌ای به دیدار با یکدیگر ندارند که این موضوع قابل بحث است.

به نظر من موضوع کاهش علاقه دوستان به تشکیل اجتماعات قدیمی و تازه‌کردن روابط و تعامل دوستانه با یکدیگر امری کاملاً جدی و ناشی از اتفاقات فراوانی است که در طول این چندسال رخ داده است که به غیر از صحبت و تعامل راهی برای رفع مشکل وجود ندارد.

در مورد طیف طیف بودن افراد نیز تا حدودی با شما موافقم اما به نظر من این موضوع مشکل چندانی ایجاد نمی‌کند و موضوع اصلی در حال حاضر قطع شدن نسبی روابط حتی در سطح خود طیف‌ها است.

3. زندگی به سبک ایرانی تا حدودی در همه جای دنیا وجود دارد اما مشکل ما عدم بلوغ کافی برای رفع مشکلات در زمان تداخل است. لازم به ذکر است که بنده در این مورد کاملاً پذیرای تمامی انتقادات هستم و از جمع عذرخواهی می‌کنم. به نظر من مشکل عدم بلوغ کافی ما در روابط دوستی وجود دارد.

4. سکوت خوب نیست اما در مورد اون موضوع که ذکر فرمودید، حرف زیاد بزنی فکتو میارم پایین!!! الاغ!!! اما از این که شما در مورد روابط کلی دوستان سکوت نمی‌کنید و همواره در تلاشید از شما ممنونم.


5. اصولاً در ایران پایه شکل‌گیری اولیه روابط صمیمی، همین آشنایی‌های کاتوره‌ای است چون راه دیگری برای برقراری روابط در عمل وجود ندارد. اما در مورد موضوعاتی که ذکر کردید، به نظر من یک بخش مربوط به بی‌مسئولیتی در قبال روابط دوستی است و بخشی مربوط به شخصیت کلی افراد. موضوع اول قابل حل است اما راه حلی برای موضوع دوم سراغ ندارم.

6. در آخر هم فکر می‌کنم بهتر است راه‌حلی مفیدتر از "جمع شدن‌های دوره‌ای و مافیا بازی کردن" برای رفع مشکل دوستی‌ها پیدا کنیم. به نظر من مدت‌هاست که نوع تجمعات، برای همه افراد مورد بحث این مطلب، جلب توجه نمی‌کند و تکراری شده است. در ضمن موضوع تأهل عده‌ای از دوستان باید به موضوعات فوق افزوده شود چون فکر می‌کنم افراد مجرد فعلی (هیچ شخصی را با انگشت نشان نمی‌دهم) دید درستی در مورد مشکلات دوران تأهل ندارند و انتظاراتشان از افراد متأهل با انتظاراتشان از افراد مجرد کاملاً یکسان است.

پ.ن: اگر شما شیء تزئینی هستی این شمایی که شیء تزئینی هستی.

خب ما منتظر پیشنهادات شما هستیم. خصوصا از این جنبه که چگونه میتوان اثر مشکلات دوران تاهل بر دوستی ها را کاهش داد. البته بنده در این مورد صحبت هایی دارم که با توجه به دور بودن از موضوع فعلاْ مطرح نمی کنم. اما حتماْ به آن پرداخته خواهد شد در موقع مناسبش.
-----------------------------------------------------------------------------------
پ.ن: آقاجان این بحث تزئینی بودن عکس با قصد بی احترامی نیست. برخی از دوستان اعتراض کردند که چرا ماها تو عکس نیستیم. منم یه جواب مشخص دادم: متاسفانه عکسی نداریم که همه «ما» توش بوده باشیم و نبودن شخصی در عکس به معنی بیرون بودن وی از دایره بحث نمی باشد.

پ. پژوهش پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:32 ب.ظ

1- این‌که اکثر اعضای مجموعه‌ی «ما» توی این بحث شرکت نکردن هم خودش نشون از شدت سست شدن رابطه بین اعضای مجموعه‌ی «ما» داره. تا حدی که مسأله از حالت دغدغه‌ای خارج شده.
2- همون‌طور که توی نظر قبلی‌م گفتم به دلیل روابط موقعیتی‌مون، حالا که از موقعیت خارج شدیم خیلی‌هامون دیگه با هم حرف مشترکی با هم نداریم. اینه که رسماً تلاش برای حفظ این روابط فقط خریدن زمان‌ئه. توی یه رابطه معمولاً موقعیت آدم‌ها رو به هم مرتبط می‌کنه، ولی چیزی که رابطه رو پایدار می‌کنه اشتراکات فکری/احساسی/روحی/هدفی‌ئه. وقتی که حرفی برای گفتن بین آدما نمونه فاتحه‌ی رابطه خونده شده. بگرد ببین کدوم از آدمای مجموعه‌ی «ما» هنوز هم حرفی برای هم داریم (به غیر از مباحث کامپیوتری). اون موقع‌ئه که می‌تونی دلیل شل شدن این طناب رو پیدا کنی.

اتفاقاْ‌ نکته خوبی مطرح کردی مزدک جان. تقریباْ مسجل شده که به قول شما طنابی شل شده است. چه کار باید کرد الان؟
۱- دوستان قبلی را رها کنیم و به سوی روابط جدید برویم.
۲- سعی کنیم آب رفته را به جوی برگردانیم.

شما کدام گزینه را انتخاب کردی و انتخاب میکنی و چرا؟

سهیل پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 06:35 ب.ظ

اول گفتیم ما دوستیم دوستیم

بعد از اندکی گفتیم دوستیا کم کم بوی گربه مرده ازش میاد

یه مدت گذشت گفتیم دوستیا بوی سگ مرده میده

یه مدت دیگه که گذشت گفتیم دوستاتیا بوی خرس مرده پیدا کرده

الان فهمیدیم که از اولش دوستی در کار نبوده

فرقون وسیله حمل و نقل نمیشه علوم فنونی رفیق، دوست عزیزم امید نیک

تذکر: کلی مباحث برای مطرح کردن دارم که در وقت مقتضی راجع به اون خواهم گفت
نیاز هست که همه به طور کامل حرفاشون رو بزنند و سایر بخونند یا گوش بدند

جدا از بویی که می فرمایید کلاْ حالت بدی پیش آمده بین افراد. فکر نکنم انتظار لازم باشه. اگر کسی براش مهم بود تا حالا پیداش می شد. من برای همه «ما» آپ شدن وبلاگ را از طریق ایمیل خبر دادم. این چند روزه هم تعطیلی هم حتماْ ایمیل را دیدند این جماعت. هر وقت که صلاح میدانید مطالبتان را بیان کنید. لااقل خودمان را نجات بدهیم.

سهیل پنج‌شنبه 7 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:08 ب.ظ

پاسخ:
عکس جنبه تزئینی دارد و منظور از «ما» همه کسانی است که مشترکاً همدیگر را می شناسیم (قطعاً شامل شما هم می شود) و متأسفانه هیچ وقت عکسی نگرفته ایم که همه ما در آن باشیم.
------------------------------------------------------------------------------------------
برای اطلاع دوستان:
عکس دسته جمعی در عروسی مهدی نوریان همه هستند
تنها آقایان شه دوست و اقدامیان تشریف ندارند

عکس را برای من بفرستید تا در پست بعدی آپ کنم. این مشکل عکس ظاهرا نمیخواد برای هیچکس حل بشه. شاید اگه ۲ یا ۳ تا اعتراض دیگه بیاد کلا بحث عکس را کنسل کنیم بهتر باشد. و الله با این قیافه های نکیر و منکر همان بهتر که هیچکس نداند ما چه شکلی بودیم ....

مهدی شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:27 ب.ظ

پ.د: من ایمیل شما رو همین امروز، شنبه دریافت کردم و به محض ملاحظه اومدم و کامل خوندم و نظرات رو هم خوندم و در نهایت این نظر رو براتون نوشتم.

سلام

از اونجایی که باز شدن دهن خورد شده ی ما باعث شروع این آتیش شد، بر خودم وظیفه و حق می دونم چند تا نکته رو بگم. ولی در دو بخش. اول در خصوص متن پست و نظرات دوستان:
0- چرا شما خود سانسوری و دیگر سانسوری رو از اسم ها شروع کردید؟؟؟
1- بنده پیگیری لازم رو از آقا مسعود انجام دادم. حتی برای ادامه ی روابط، پای ایشون رو به فوتبال یکشنبه ها هم باز کردم که گویا نه از فوتبال و نه از قرار با ما هیچ استقبالی نکردند (علیرغم اعلام آمادگی پر و پا قرصی که داشتند)
2- این ایراد زندگی به سبک ایرانی رو شخص بنده 5 سال پیش به شما متذکر شدم. اینکه دوستی فقط برای وقتی که با هم کار داریم [به ادبیات شما] ناظر به همین مسئله هست. ولی این موضوع بر تمامی روابط ما سایه افکنده، درحالی که ما در روابط خارج از علوم و فنون مشکل خاصی رو احساس نمیکنیم. پس نمی تونه یک عامل مشترک در یه شرایط نتیجه ای متفاوت از شرایط دیگه بده!!!
3- شکل و رفتارهای دوستی آدما با افزایش سن تفاوت میکنه. ولی این موضوع به عمق روابطشون ربطی نداره. میشه هم تعداد دفعات دیدار کم تر بشه و هم عمق روابط بیشتر!! (در مورد خودم این اتفاق در ارتباط با عنایت پیش اومده و از وقتی رفته استرالیا بسیار بیشتر بهش احساس تعلق دارم)
4- هیچ دو دوست خیلی خوبی رو پیدا نمیکنی که از همه لحاظ با هم هم نظر بوده باشن. پس چه جوری دوستای خوبی برای هم میشن؟ جوابش از نظر من اینه که همدیگه رو همینی که هستن می پذیرن و رو نقاط اشتراکشون تکیه و از نقاط افتراقشون دوری میکنن. پس طیفی بودن جمع ما هیچ ربطی به مشکل دوستیمون نداره. چنانچه هممون در روابط همین لحظمون با آدمهایی به شدت متفاوت تر از دوستان علوم فنونیمون ارتباط داریم. مثال خواستی برات میارم.
5- روابط (چه دوستی و چه غیر اون) همشون از یک اجبار (جغرافیایی، اجتماعی یا هرچی دیگه) شروع میشه. مثلا بهترین دوست شما اولین بار با یک سلام که قصدش شروع صحبت در مورد یه مسئله ی روزمره بوده، ارتباطش رو با شما شروع کرده!! خوب با این وضع چون ارتباطتون از روی یک اجبار شروع شده حتما محکوم به شکسته؟!!!!
6- در خصوص اون مشکل شما با عنایت هم، شخص بنده از هر طریقی که در دسترسم بود تلاش کردم که به قضیه وارد بشم ولی از هر دو طرف بازخورد بدی دریافت کردم. بعد از اون هم در تقریبا تمامی مشکلاتی که بین دوستان اتفاق افتاده پا درمیونی (تا حدی که از دستم بر میومده) رو انجام دادم. اگه مثال میخوای، ارتباط آراد با دکتر یارقلی، مشکل کمرنگ شدن ساسان در جمع های دوستی، و شکسته شدن رابطه ی مسعود طاهری با دوستان بعد از دانشگاه رو میتونی تحقیق کنی.

مهدی شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 08:28 ب.ظ

و اما بخش دوم، راهکارها و نظرات شخصی خودم:
1- یه زمانی امید جان گفتی بهم که دوستی این نیست که هر روز به دوستت زنگ بزنی و ازش احوال بپرسی، همین که به یادش باشی هم کفایت میکنه و اون موقع نظرت رو نپذیرفتم. ولی الان میگم واقعا دوستی به یاد دوستان بودنه، و ایرادی که من گرفتم هم همینه که چرا به یاد دوستامون نیستیم؟!!
2- دکتر کاوی میگه، میزان احساس شما نسبت به یه نفر به مقدار سپرده ایه که توی حساب عاطفی مشترکتون با اون فرد دارید. این حساب عاطفی با کمک های دوستانه، کنار هم بودن توی سختی ها، درد دل کردن با هم، هدیه کردن عشق و علاقه نسبت به هم و اینجور چیزها پر میشه. و در عوض با ضد حال زدن، مسخره کردن، درخواستهای نابجا کردن، بی تفاوتی، دوری و عدم احوالپرسی و غیره هم خالی میشه. خوب خداییش کارایی که برای پرکردن حساب عاطفیمون با دوستامون انجام میدیم چقدر در پر شدنش موثر هست؟!!
3- به شدت معتقدم که برای هر موفقیتی باید تلاش کرد و انرژی صرف کرد، پس اگه در روابط دوستیمون به موفقیتی که مورد نظرمونه دست پیدا نکردیم، میزان انرژی که لازم بوده رو براش خرج نکردیم. فارغ از همه ی صحبت ها بپذیریم که ما برای دوستی هامون اونقدری ارزش قائل نبودیم که از کار روزانه مون بزنیم و به دوستیمون بپردازیم (دقت کنید که تا چیزی نکارید چیزی هم برداشت نمیکنید، و در دوستی هامون ما کاشتی نداشتیم که برداشت کنیم!!!).

و در آخر با پررویی تمام میگم که تقصیر شخص من از همه ی دوستام در این مشکلات بروز کرده کمتر بوده. ادعا میکنم که من تمام تلاشی که از دستم بر اومده رو انجام دادم. و الان هم دارم میگم که نوبت شماهاست.
من پذیرفتم که از دوستان دوره ی دانشگاهم همین چند نفر رو خواهم داشت که عمق روابطمون هم بیشتر از این نخواهد شد. و اگه این دوستی ارضائم نمیکنه باید برم دنبال دوستیهای دیگه (که البته اینکارو کردم و همه هم همینکار رو میکنن).
دوستی من با شماها از جنس همین دور هم نشستن و حرف زدن و درد دل کردنه و دوستیم با فلانی و فلانی از جنسه مسافرت رفتنه و الی آخر. به نظر میاد که طبیعت دنیاست که آدم نیاز به دوستهای متفاوت داره تا از جنبه های متفاوتی در زندگی اش با اونها در ارتباط قرار بگیره.

خداحافظ

۱- بحث سانسور مطرح نبوده و مسعود خودش خودسانسوری کرده و از خودش پیگیر باید باشی که چرا خودسانسوری کرده؟ در مورد مثالهایی که ذکر نکردم عطف به مواردی که خود شما ذکر نکردی، تلاش داشتم حریمهای شخصی افراد دیگری (که متأسفانه در طیف شما تعدادشان بیشتر هستند) شکسته نشود و ناراحتی جدیدی ایجاد نکند.
۲- اینکه معترف هستی با پر رویی هرچه تمام باز جای شکرش باقی است که صداقت داری و به حالتی که می فرمایی معترف هستی. من اصلا با شما موافق نیستم. و چون دنبال مقصر هم نمی گشتم کسی را مستقیماً متهم نکردم.
۳- حل «مشکل کمرنگ شدن ساسان در جمع های دوستی» را که مدعی هستی انجام دادی در بحث حضوری خدمت تان عرض کردم که انجام ندادی و تعجب می کنم که چرا هنوز به این مورد اصرار داری.
4- همانطور که در متن اصلی هم آمده به نظر من طیف بندی دوستان که عطف به همان تعبیر، دوستان قرار گرفته در طیف شما مطرح و عملی اش کردند یکی از دلایل سقوط سطح روابط ما بوده و لذا به نظرم بهتره راجع این موضوع بعداً مفصل بحث کنیم.
5- این حساب مشترک دوستی که می فرمایید بدبختانه توش دو دوتا چهارتا میشه و جواب تازه ای به تناقض قبلی ما در این خصوص (که حل هم نشد هیچوقت) نمیده. لذا اگر بتونیم متریک های بهتری برای سنجش علاقه افراد معرفی کنیم شاید بهتر بشه عملی اش کرد.

با اینکه راهکارهایی که دادی معلوم نشد ناظر به کدام حالت است، (ترک دوستان قبلی و یافتن دوستان جدید، تلاش برای احیای دوستی های قدیمی و یا چیزی بین این دو حالت) اما در کل نقطه نظرات های خوبی بودند و به نظر من یک بحث حضوری تازه، شاید بیشتر گره گشا باشد.

پ. پژوهش شنبه 9 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:49 ب.ظ

به مهدی:
1- همون‌طور که توی نظر قبلی‌م گفتم، برای ایجاد یه رابطه «موقعیت» دو طرف رابطه دخیله ولی چیزی که رابطه رو پایدار و فراموقعیتی می‌کنه عدم تغییر موقعیت نیست، بلکه حدودی از اشتراکات احساسی/روحی/عاطفی/هدفی‌ئه. به تعبیری باید جا‌هایی از روحشون به هم ساییده بشه. به همین دلیل هم اون قسمت از حرفتو که از تغییر موقعیت و اینا گفتی قبول ندارم.
2- اینی که می‌گی دوست‌هایی برای سفر، دوست‌هایی برای هم‌دلی و دردِ دل که خب، توش حرفی نیست. اصلاً همه‌مون همیشه همین‌جوری هستیم و بودیم. آدم‌ها ابعادی دارن که همه‌ی ابعاد هم رو نمی‌تونن بپوشونن. هیچ دو آدمی مچ کامل هم نیستن. مسأله‌ای که این‌جا مطرحه اینه که چرا جنس روابطمون به یه حد وحشت‌آوری از بی‌تفاوتی و نادیده‌انگاری رسیده. یه حدی از بن‌بست دِدلاک رسیدیم که همه‌مون منتظر همدیگه‌ایم.
3- من فکر نمی‌کنم مسأله به هیچ وجه به طیف‌بندی‌هایی که مهدی و امید ذکر می‌کنن - و یادمه که تا بوده از همون دوره‌ی علوم و فنون هم همین بحثا بوده - باشه. هر مجموعه‌ای از آدم‌ها می‌تونن یه طیف هم‌راستا‌تر رو تشکیل بدن. منتها شل شدن روابط چیز دیگه‌ای‌ئه. این‌قدر موضوعو از مسأله‌ی عمومی به مسأله‌ی خصوصی تبدیل نکنین. مسأله اساسی‌تر از این حرفاست.

مهدی یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ب.ظ

سلام

در خصوص بحث تلاش برای بند زدن روابط شکسته توسط بنده، همین بس که این بحث سرمنشائش از شخص خود من بوده پس نمی تونی بگی من به اندازه ی بقیه بی تفاوت هستم!!
در مورد ساسان هم همونطور که ذکر کردم، تلاشم رو کردم. ولی وقتی کسی چیزی رو نخواد یا نتونه کاری بکنه که دیگه تقصیر من پیگیری کننده نیست!! خداییش خود شما یکی از تلاشهایی که برای پیوند دادن دوستانتون انجام دادید رو بنویسید. ریا هم نمیشه. بابا تو این شهر کورا، من با یه چشم باباغوری پادشاهم!! هرچند موافقم که کسان دیگری هم بودن که تلاشهای مشابهی کردن و مثل من موفق نشدن. و در همینجا از همشون تشکر میکنم. ولی این در مورد عموم صادق نیست!!!
بازم تکرار میکنم که این طیف بندی نه مختص جمع ما و نه مختص زمان حاضر و نه مختص شرایط سنی حاضر هست. همیشه و همه جا و در خصوص تمامی آدمها بوده و هست و خواهد بود. باید باهاش تعامل صحیح داشت و نه اینکه سعی کنیم آدمایی پیدا کنیم که دقیقا هم رنگ ما باشن. که در اون صورت دیگه اونها جذابیتی برای ما ندارن!!!
در مورد حساب مشترک هم عرض کنم که کلمات رو مد نظر قرار ندید. کل حرف اینه که تا زمانی که عشق و محبت هدیه نکنی، ارج و قربی نخواهی داشت که کسی برات کاری انجام بده. من احساس میکنم که در مورد دوستام اون زمانی که لازم بوده این محبت رو هدیه کردم و امروز هم دارم این کار رو میکنم. برخی از دوستام پاسخ مناسبی بهم دادن که انرژی خیلی فوق العاده ای ازشون گرفتم و برخی هم اصلا به هیچ جاییشون نیاوردن و فکر کردن که وظیفه ام بوده که طبعا روابطمون کمتر و کمتر شده. مشکل الان من اونهاییه که نه این وری بودن و نه اون وری. می دونستم که برای من ارزش قائلن ولی در کنارش تلاشی هم ازشون نمی دیدم که دوستیمون رو حفظ کنن. تلنگرم هم به این افراد بود. در مورد یکی از دوستام این تلنگر به خودم و خودش جواب داد. به همین جهت احساس کردم که شاید برای دیگران هم جواب بده.
برای پ.پژوهش: آقا من متوجه نشدم کجای حرفم رو قبول نداشتی.

ولی یه چیزی هست که تو گلوم گیر کرده. بی پرده بگم: بابا من این همه حرف مهم زدم، چرا شما به چهار تا کلمه ی بی ربط گیر دادید؟؟؟؟!!!! تذکر مجدد میدم که مورد سوم از بخش دوم نظرم رو بخونین.

خداحافظ

آقا مهدی جسارتاْ چندتا جواب بنویسم براتان:
۱- استدلال شما برای نقشتان در «بند زدن روابط شکسته» را قبول ندارم. همانطور که در انتهای نوشته هم آورده اید، به نظر فقط میخواستید تکلیفتان را با افرادی که به قول شما «نه این وری بودن و نه اون وری» را برای خودتان مشخص کنید. لذا از این جهت دینی بر گردن افراد واگذار نکرده اید. این مجموعه نوشته ها هم که اینجا آمد و دوستان، من جمله خودت، نقطه نظرات شان را بیان کردند؛ اصلا با این هدف نبوده که «این وری بودن و اون وری» شدن دوستان «شما» را مشخص کند. یک پدیده ای رخ داده و از سوی افراد مختلفی رصد شده و تعدادی از دوستان (مشخصا مسعود طاهری، مزدک، حامد و سهیل از میان دوستان مشترک) زودتر از شخص شما مباحثی با من مطرح کرده بودند (اگر با شما مطرح نکردند برید ببینید دلیلش چی بوده) و وقتی در آن شب تابستانی با عتاب موضوع را مطرح کردین دقیقاً چندضلعی خرابی اوضاع تکمیل شد و این شد که پیگیر شدم تا مباحثاتی داشته باشیم و چون هنوز رو در رو امکان دیدار میسر نشده، مختصری از بحث را اینجا مطرح و پیگیری کردیم همراه با دوستان و شما، عزیز برادر.
2- در مورد ساسان، حرف های مفصلی هست و لذا اینجا بیشتر از این مطرح شدنش را به صلاح نمی بینم. با توجه به اینکه خودش هم تمایل بیشتری به مباحثه حضوری دارد تا انتشار اینترنتی. لذا این مقال را جساراتاَ اینجا گل بگیریم تا بعدا مفصل راجع به آن صحبت کنیم. برای بقیه عزیزان هم که این مباحثات را پیگیر بودن و اعتراض هم دارند به شخصی شدن ماجرا، توضیح بدم با اینکه دقیقاً حرف ایشان صحیح است؛ اما موضوع ساسان یکی از مثالهایی بود که ارتباطات ما خیلی توش محک خورد و تغییر شکل داد، لذا اشاره به آن با قصد شخصی کردن مسائل نبوده و هدف طرح مثال بوده است.
3- جسارتاً «من این همه حرف مهم زدم» را عطف به مورد 1 که برایت جواب نوشتم قبول ندارم. شما اشاره به مواردی کردی که برای همه پذیرفته بود و تأکید بیشتر لازم نداشت. و همانطور که قبلاً به صورت حضوری هم خدمت شما عرض کردم فی المثل مشکل ما اینکه ماها در این چند سال اخیر برای همدیگر وقت نذاشتیم و انرژی صرف نکردیم و دیالوگ نداشتیم و قس علی هذا فقط به دلیل بی تفواتی و بی معرفتی نبوده و یه دلیل عمده اش این بوده که کدورت ها و ناملایماتی که در گذشته بوده را حلش نکردیم. حالا اگه شما با ذهن خودت حلش کردی و در واقع جمعش کردی، این شما هستی که با ذهن خودت حل کردی و از ذهن افراد دیگر اینطور نبوده است و یا حذفت کردند از دایره دوستهاشان و یا کمرنگت کردند. شما هم الان به جای اینکه بپرسی «چرا کمرنگ شدیم واسه همدیگر؟» فقط میگی شماها فلانید و شماها بهمان هستید، نه این وری هستید نه اونوری.
4- راجع به طیف بندی بحث جدید نمی کنم چون در پاسخ قبلی برات نوشتم و ظاهرا مزدک بیشتر از من در این خصوص اصرار به توضیح دارد.
5- طاهری گفت یه مباحثه حضوری خیلی ضروری هست و این بحثا اینجا داره کشدار میشه و لذا بی صبرانه منتظر این جلسه هستیم.
6- خیلی مخلصیم. مواظب خودت باش.

پ. پژوهش یکشنبه 10 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:12 ب.ظ

به مهدی: در مورد موردی که متوجه نشده بودی: مورد 5 از پیش‌از‌-دستوری که گفتی. فکر نمی‌کنم رابطه و عمقش اصلاً ربطی داشته باشه به موقعیت اولیه‌ش بنا به چیزایی که توی نظر قبلی‌م گفتم.
ولی در کل، این‌که همه‌مون توی خودمون حس می‌کنیم که همه‌ی تلاشمون رو کردیم و از دیگران فید‌بکی نگرفتیم و دیگران هیچ تلاشی برای با‌هم بودنمون نکردن هم از اون داستانای بامزه‌ای‌ئه که همه‌مون توی خودمون فکر می‌کنیم. شک نکن که کسایی که الآن توی این بحث دارن شرکت می‌کنن همه‌شون تمام تلاششون رو کردن. گفتم که، قضیه شده حالت ددلاک منابع و توابع که همه‌مون منتظریم یکی بیاد سراغمون.

روشنک چهارشنبه 13 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 07:18 ب.ظ

به نظرم ما اکثرا توقعمان را از دوستی ها بیش از حد مقدس می کنیم. من به این نتیجه رسیده م که اکثر آدم ها به دلایل دغدغه های مقطعی مشترک با هم دوست می شوند یعنی "حرف مشترک در آن زمان با هم دارند" . این زمان می کذرد آدم ها عوض می شوند و دغدغه های فرق می کند. پس آن دوستی دیگه دوستی قبلی نیست. چرا راه دور بریم مگه این اتفاق حتی در ازدواج هم نمی افته آدم هایی که بعد یه مدت دیگه حرف مشترکی با هم ندارند.

فقط مشکل این جاست که آدم ناخواسته روی این روابط سرمایه گذاری عاطفی می کنه. فکر می کنه این دوستی ها که با این همه اعتماد لوکال شکل گرفته حتما باید بمونه. ولی خوب واقعیت همینه: نمی مونه.

البته اینکه می فرمایید "حرف مشترک در آن زمان با هم دارند" دقیقا درست است و انتقاد هم به همین موضوع تاریخ مصرف داشتن برخی از دوستی ها است. من خودم دوستی تاریخ مصرف دار را زیاد تجربه کرده ام و به نظرم برخی از روابط اطراف ما دچار گذشتن از تاریخ مصرف شده و در نوعی از تعارفات و رودربایستی ها هنوط قطع نشده اند. لذا به نظرم روشن کردن تکلیف این روابط خیلی به خود آدم کمک می کند و قصد از نگارش این مطلب هم همین بوده است.

فریاد خاموش شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:09 ب.ظ http://kochik.blogfa.com

سلام
امید به این سهیل یه چی بگو دیگه
پسر
تو که اصلا نیستی من حداقل 5-6 بار از بچه ها چکت کردم
اون شه دوستم که دیگه تحویل نمی گیره 60 دفعه بهش پیام فرستادم
نمی دونم
بو هیچی نمی ده
علوم فنونی هم دوست هست
شما که اصلا تو دور نیستی

من از دست سهیل وشهدوست شاکیم فتیر
نمی دونم چند نفر مثل من اینجا اینطوریه

من از دست شه دوست به دلیل دیگری که به خودش هم گفتم خیلی شاکی هستم

عنایت شنبه 23 مرداد‌ماه سال 1389 ساعت 10:42 ب.ظ

چند وقتی‌ می‌‌شد که از انتشار این مطلب با خبر شده بودم، ولی‌ مجال مطالعه نبود. بعد از اندی امشب بالاخره توفیق نصیبم شد تا کل متن به همراه تمامی نظرات دوستان رو با دقت بخونم.

امید خیلی‌ وقت بود که مطرح کردن چنین بحثی‌ ضروری به نظر می‌‌رسید؛ البته به نظر من ۳ سال قبل این اتفاق باید می‌افتد.

شخصاً هیچ وقت آدمی‌ نبودام که به سادگی‌ با کسی‌ باب رفاقت باز کنم، ولی‌ خیلی‌ خوب قدر دوستانم رو می‌دونستم؛ البته مسلما همه به یه اندازه نبودن. توی یه ساختمون استحکام همهٔ مسالح مثل هم نیست، ولی‌ چیزی که زیباست اون نتیجه آخره.

طبق معمول نظرات مهدی برام خیلی‌ قانع کننده می‌آد؛ البته برای خودم جای تعجبی نیست، چون بعد از کلی‌ صحبت و بحث می‌دونم که خط فکریش و تحلیلش از مسائل غالباً خیلی‌ به من نزدیک هستش.

و اما در مورد اصل موضوع:

با وجودی که سعی‌ می‌کنم صحبت‌های مهدی رو تکرار نکنم، ولی‌ باهاش کاملا موافقم که از یک لایه و طبقه بودن و شرایط یکسانی داشتن شاید بتونه دلیل شروع یه رابطه بشه، ولی‌ به هیچ عنوان نمی‌تونه دلیل ادامه اون باشه. به نظر من این صحنهٔ که الان باهاش مواجه هستیم یک رفتار کاملا آگاهانه است. منظورم اینه که این چیزی که الان می‌بینید برآیند تصمیماتی هستش که هر کدوم از اون "ما" در اثر اولویت بندی‌هایی‌ که بعد از دانشگاه داشته گرفته. نمی‌خوام بحث رو موردی کنم، ولی‌ چون خیلی‌ دلم از دستش پره میگم. خیلی‌ در مورد رفتار ساسان صحبت کردید، کسی‌ که با یه چرخش خیلی‌ تند خیلی‌‌های متعجب کرد. چیزی که جالب تره اینه که اون از همه بیشتر با همون "ما" سازگار بود. به هر حال ....

تاهل بچه‌ها هم بهونه‌ای بیش نیست. اینو قبول دارم که کسی‌ که ازدواج می‌کنه، طرز فکر و دیدش عوض می‌شه، ولی‌ یه سوال، اون "ما" از اون آدم چی‌ می‌خواد که با تاهلش در تناقضه؟ تلفن ماهی‌ ۱ بار یا یه جم شدن ۳، ۴ ماه ۱ بار به کجای وظایف و مسٔولیت‌های اون آدم لطمه می‌زنه؟

خلاصه .... خیلی‌ متاسفم که میگم ولی‌ فکر نکنم که این بحث به جایی‌ راه داشته باشه. وقتی‌ کسی‌ فکر می‌کنه که چون شرایط بچه‌ها عوض شده دیگه نمی‌تونن با هم رفیق باشن، وقتی‌ اینقدر سطحی جریان رو بر انداز می‌کنن ...

بله این حرف برای یه دوستی ۳، ۴ ماه کاملا ممکن منطقی‌ به نظر بیاد، ولی‌ نه برای یه دوستی ۱۰ ساله.

میدونی‌ امید، به نظر من این جریانات مثل یه فیلتر و صافی می‌‌مونه. نمی‌شه به کسی‌ که پشت صافی می‌‌مونه بگی‌ به زور رد شو، این انتخاب خودش بوده.


به نظر من قبل از این که بخوایم کاری برای نگه داشتن این دوستیمون بکنیم، باید بفهمیم که هر کدوم از ما چطور و به چه دلیلی‌ وارد این "ما" شدند. منظورم اینه که شاید تعریف من و مهدی و امید از "ما" با تعریف ساسان و ... کاملا فرق کنه. شاید "اونا" همونطور که گفتم این حالت از دوستی‌ رو کاملا ناچارنه انتخاب کرده بودن و کاملا آگاهانه پس زدن. با وجودی که می‌تونم به طور حتم بگم که حد اقل در مورد ساسان قضیه این نبود، ولی‌ رفتار الانش جای کار گونه فرض دیگه‌ای رو کاملا بسته.

آیا باز هم فکر می‌‌کنی‌ که می‌شه اجتماع این دو گروه نه سازگار رو گرفت؟یا این که مثل یه کشتیی که داره غرق می‌شه و فقط چند تا قایق نجات محدود داره باید بقیه رو گذشت پشت سرو از کشتی پرید بیرون؟

تشکر بابت وقتی که گذاشتی مهندس

به نظرم پیگیری «هر کدوم از ما چطور و به چه دلیلی‌ وارد این "ما" شدند» ناظر به بحث اول بنده هست که در متن آمده و قطعا تعیین کننده می باشد.

در رابطه با «چیزی که الان می‌بینید برآیند تصمیماتی هستش که هر کدوم از اون "ما" در اثر اولویت بندی‌هایی‌ که بعد از دانشگاه داشته گرفته.» باید عرض شود که ایراد به همان اولویت بندی هست که دیگر از «ما» توش خبری نیست و به «من» تنزل درجه داده. در این رابطه نظرات زیادی از سوی دوستان چه حضوری و چه در اینجا مطرح شده و برخی معتقدند این دگردیسی کاملا طبیعی هست. من اکتسابی بودنش رو قبول دارم اما طبیعی بودنش به نظر من محل بحثه هنوز.

در رابطه با بحث تاهل لایه ای مد نظر شما «تلفن ماهی‌ ۱ بار یا یه جمع شدن ۳، ۴ ماه ۱ بار» به نظر من هم اصلا تناقضی نداره با وظایف آدمهای متاهل. البته من یه لایه بالاتر تو ذهنم هست که رفت و آمدهای دوستانه بین خانواده ها برجسته تر از نشست های فامیلی (که اغلب خودمان همنشین را انتخاب نمی کنیم) باشه. اما بحث موش و جارو مطرح هست و لذا به این موضوع زیاد نمیشه پرداخت وقتی دوستان در مقطع قبل از تاهل هم سراغی از هم نمیگیرند.

در پایان بازم تشکر می کنم از وقتی که گذاشتی و امیدوارم از مجموعه این بحث ها یک حلقه جدیدی از دوستان شکل بگیرد در آینده.

KenndiogS دوشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1395 ساعت 01:01 ب.ظ http://drugs2k.com

Levitra Vendita <a href=http://mdsmeds.com/fast-delivery-cialis.php>Fast Delivery Cialis</a> Cialis Woher Commander Viagra Cialis <a href=http://shopcurerx.com>generic kamagra</a> Cialis Farmacia Ahumada Worldwide Isotretinoin By Money Order In Usa Price <a href=http://accutane.inpills.com/oratane.php>Oratane</a> 232 Buy Advair From Mexico Cialis 5mg Gunstig Kaufen <a href=http://call4ph.com>buy viagra online</a> Order Ivermectin Online In Usa Comprare Levitra <a href=http://xenical.mdsmeds.com/purchase-generic-xenical.php>Purchase Generic Xenical</a> Cuanto Cuesta Cialis En Espana Viagra PРіТ‘ Nett I Sverige <a href=http://cthosts.net>buy cialis</a> Amoxicillin Chewables Cialias <a href=http://drugsed.com>kamagra 100</a> Propecia Side Effects Custom Amoxicillin Osage For 7 Month Old <a href=http://euhomme.com>cialis price</a> Cialis Tadalafil Buy Ashwafera <a href=http://priligy.rxbill7.com/buy-priligy-online-usa.php>Buy Priligy Online Usa</a> Precio Cialis Generico Diflucan Online Pharmacy <a href=http://cod24hs.com>generic cialis</a> Can Dogs Take People Amoxicillin Cialis E Favismo <a href=http://clomid.inpills.com/by-cheap-clomid.php>By Cheap Clomid</a> Amoxicillin With Milk Amlodipine No Prescription <a href=http://prednisone.rxbill7.com/prednisone-20mg-tab.php>Prednisone 20mg Tab</a> Amoxicillin E Bid

Johnnyblunk دوشنبه 26 تیر‌ماه سال 1396 ساعت 05:35 ب.ظ

Hello. And Bye.

Cedricwinee سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1396 ساعت 06:01 ب.ظ

Hello. And Bye.

Ernestron چهارشنبه 22 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 11:18 ب.ظ

Hello. And Bye.

Ernestron یکشنبه 26 شهریور‌ماه سال 1396 ساعت 12:32 ب.ظ

Hello. And Bye.

Ernestron سه‌شنبه 9 آبان‌ماه سال 1396 ساعت 10:18 ق.ظ http://profcom-knrtu.com/

1 Mar 2016 - 38 min - Uploaded by Basot Ejog21 videos Play all The Brokenwood Mysteries Season 4 FULL Episode 1 2 3 4 5 6 7 8 9 ... 12 Feb 2017 There's no wonder that John Oliver doesn't want to come out from behind his desk for the fourth season of Last Week Tonight, as these are
<a href=http://www.tomvernon.co.uk/blog/2009/12/enable-disk-quotas-on-plesk-for-linux/>Get More Information</a> http://www.tomvernon.co.uk/blog/2009/12/enable-disk-quotas-on-plesk-for-linux/
1 day ago Hey, “General Hospital” (GH) fans! Want to Check out the official “General Hospital” preview video. General Hospital: Night Shift: Season 1. Watch Dark Heart AKA Wagstaffe for Free. Year:Loading... Genre: Description: … * Help Watchfreeproject.tv by searching video links at Google.com - open

ThomasRes دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1396 ساعت 04:27 ب.ظ

Your TV show guide to Countdown UnREAL Air Dates. Stay in touch with UnREAL next episode Air Date and your favorite TV Shows. Buy Say Yes to the Dress Season 11: Read 12 Movies & TV Reviews - Amazon.com. After losing 18-lbs, Danielle worries her gown will not show her curves.
http://supercoolprofile.co
22 May 2016 Does the TV fad for dating shows reflect people being desperate for advice on how to negotiate love? Watch Livin' Lozada Season 1 Episode 7 Online for free, Watch Livin' Lozada Online for free with friends at the same time. Any time, anywhere with whoever.

HectorboymN یکشنبه 24 دی‌ماه سال 1396 ساعت 09:46 ب.ظ http://watchtvonline.io/episode/mindfck-episode-s3-e2-premiere-recap-synopsis/

StartUp ist eine Serie von Crackle, in welcher Martin Freeman als FBI-Agent ein Start-Up-Unternehmen untersucht. Buy, Rent or Watch Deadbeat - Season 2 and other Movies + TV Shows online. Download or stream episodes from your Apple TV, Roku, Smart TV, computer or
http://watchtvonline.io/season/bake-with-anna-olson-season-s5-guide-air-start/ - dig this
12 mar 2016 Pequenos Gigantes, vincitori: la squadra dei Piccoli Guerrieri (Rudy Zerbi) ha vinto la prima edizione del programma e il premio di una borsa di Atlanta Dream В· Chicago Sky В· Connecticut Sun В· Dallas Wings В· Indiana Fever В· Los Angeles Sparks В· Minnesota Lynx В· New York Liberty В· Phoenix Mercury В· San

Netflixable has all the Netflix countries that The Garfield Show is available in Kids' TV. TV Cartoons. Animal Tales. TV Comedies. TV Animated Comedies. Watch Rusty's RockFeast: Backstage with Zac Brown Band Season 1 Episode 5: Concord: No Time to SideReel features links to all your favorite TV shows.
http://watchtvonline.io/season/a-criacao-season-s2-time-episodes-review/ - check here
"Panorama of the quarry. Barkhan sands. Development of minerals 9 hours ago Download the royalty-free video "Panorama of the quarry. Barkhan sands. Development of minerals. View from above." created by krupnyiplan 23 Nov 2016 More new and returning dramas come to SBS On Demand this Sunday, including French crime thriller The Disappearance (pictured), Brazilian

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد